صفحه ٢٣٨

گمراهند. درباره مؤمنان نيز مراتب ضعيف ترى از اين نوع حسد ظهور و بروز دارد و ممكن است افرادى مؤمن، به كسانى كه داراى ايمانى قوى تر و تقوايى چشمگيرتر و در نتيجه، موقعيتى بهتر در جامعه هستند، رشك برند و با ديدن مقام و موقعيت والاى آنان در جامعه، به جاى آن كه در تقويت ايمان و دست يابى به كمالات بيش تر براى خود تلاش كنند، در اين آرزو باشند كه ايمان آنان ضعيف شده، از كمال و موقعيت اجتماعىِ خود سقوط كنند.

تأثيرهاى اجتماعىِ حسد
به روشنى مى توان گفت كه يكى از عوامل آشكار اختلاف و دشمنى ميان فرقه هاى مختلف مسلمان، در طول تاريخ اسلام، حسد بوده است كه آگاهانه يا ناآگاهانه، تأثير منفىِ خود را بر روابط ميان گروه هاى مسلمان داشته است.
   گاهى انسان به بهانه هايى از ديگران عيب جويى مى كند، عيب هاى كوچك آنان را بزرگ جلوه مى دهد، عيبى كه ندارند، برايشان مى تراشد و يا حتى، نقاط امتياز و كمال آنان را عيب، و نقاط مثبتشان را ضعف آنان وانمود مى كند. گاهى خود انسان متوجه نيست كه چرا تا اين حد در مورد ديگران حساسيت دارد يا گمان مى كند كه در انجام اين گونه كارها انگيزه درستى دارد؛ مثلا عمل او به منظور انجام وظيفه شرعى است يا براى آن كه اسلام به خطر نيفتد و به مسلمانان لطمه نخورد، ديگران را تضعيف مى كند و آبرويشان را مى ريزد تا زمام جامعه به دست آن ها نيفتد و اسلام و مسلمانان تهديد نشوند؛ اما اگر كمى به تجزيه و تحليل درونىِ خود بپردازد، متوجه اين حقيقت خواهد شد كه رشك و حسادت به ديگران، او را وادار به اين گونه كارهاى نسنجيده و نكوهيده كرده است؛ ولى نفس با حيله ها و تزويرهاى عجيب و پيچيده اى كه دارد، حسادت ها و كارهاى رشك آلود خود را زير چنين پوشش هايى مخفى مى كند و با چنين رنگ و لعاب هايى نمايش مى دهد تا هم راحت تر بتواند به چنين كارهايى دست بزند و هم قادر به توجيه كارهاى زشت خويش براى ديگران باشد.
   بنابراين، حسد يك احساس فعال است و نقش چشمگيرى در حركت ها، كارها و تصميم هاى انسان دارد، ريشه بسيارى از اختلافات و درگيرى ها و مشكلات اجتماعى