صفحه ٢١٧

اين گروه از متجاوزان وقتى مى بينند كسى هم سليقه خودشان نيست يا ممكن است در ارتباط با مال يا مقام يا ساير شئون زندگى مزاحمتى برايشان ايجاد كند، براى اين كه نگذارند او پيشرفت كند و در جامعه، جايى براى خود باز كند، او را به باد استهزا مى گيرند و با تمسخر و تحقير، شخصيتش را خرد مى كنند.
   اين كار در ميان همه اقوام رواج داشته حتى انبيا را نيز به همين روش مى كوبيدند. هنگامى كه پيغمبرى در ميان يكى از اقوام مبعوث مى شد، يكى از عكس العمل هاى رايج در ميان همه اقوام، اين بود كه او را مسخره كنند تا در جامعه موقعيتى پيدا نكند و مردم گوش به سخنان او ندهند.
   بديهى است استهزاى انبيا بدترين نوع مسخره است؛ زيرا وجود پيامبران در جامعه، بزرگ ترين نعمت خدا و تحقير شخصيت و مسخره كردن آنان، كفران بزرگ ترين نعمت خدا و بزرگ ترين خيانت به جامعه خواهد بود؛ اما در درجه پايين تر به طور كلى، مسخره كردن، درباره هر كسى كه باشد، ارزش منفى دارد. البته هر چه شخصيت فردى محترم تر، مفيدتر و در پيشگاه خدا بالاتر باشد، به همان نسبت، تمسخر او زيان بارتر و داراى ارزش منفى بيش ترى خواهد بود.
   به هرحال، هر عضوى از اعضاى جامعه، موقعيتى دارد كه بايد از اين موقعيت، در راه تأمين مصالح و منافع اسلامى استفاده شود و تحقير او سبب مى شود تا كارى كه از وى به سود جامعه برمى آيد، درست انجام نگيرد و استفاده لازم را از او نبرند. روشن است كه اين كار به زيان جامعه خواهد بود و علاوه بر اين، ممكن است در نفوس افراد هم آثار بدى از خود به جا بگذارد و روح انتقام گيرى و ضربه زدن متقابل را در طرف برانگيزد؛ زيرا همه مردم، مانند پيغمبر و امام معصوم نيستند كه تا اين اندازه بتوانند خويشتن دارى كنند و اين تمسخرها و تحقيرها را ناديده و نشنيده بگيرند. گاهى ممكن است ايشان را به غم و اندوه هاى سخت و ناراحتى هاى روانىِ شديد دچار سازد به طورى كه نه تنها از موقعيت اجتماعى، بلكه از زندگىِ فردى شان هم ساقط شوند.

ديدگاه قرآن درباره استهزا
قرآن كريم درباره اين موضوع، تأكيدها و توصيه هاى بسيارى دارد كه مى توان آن ها را به چند دسته تقسيم كرد: