صفحه ٣٣٧

 صدق به معناى دوم آن، يعنى صدق عملى و رفتارى، فراتر و گسترده تر از صدق گفتارى است و دايره آن، گفتار و ديگر رفتارهاى انسان را در برمى گيرد.

5. ارزش منفىِ دروغ گويى ومراتب آن
در برابر ارزش مثبت و بى ترديد «صدق»، از نظر عقلى و نقلى، ارزش منفىِ كذب و دروغ گويى نيز قطعى است. پس انسان در گفتار خود بايد راست گو باشد و از گفتن دروغ بپرهيزد و حتى در بعضى موارد، نه تنها از گفتن دروغ بايد پرهيز كند، بلكه سكوت هم جايز نيست و بر او لازم است كه سكوت را بشكند و حقيقت را اظهار كند.
   اكنون، اين پرسش مطرح مى شود كه آيا گفتن دروغ، هميشه بد است و ارزش منفى دارد و ارزش منفىِ آن، در همه جا يك سان است؟ يا اين كه حكم آن، در هر جايى فرق مى كند؟
   در پاسخ مى گوييم: نه، دروغ در همه جا نامطلوب است و نه گناهِ كذب، در همه جا يك سان است؛ بلكه بسته به شرايط مختلف، احكام و ارزش هاى متفاوتى بر آن مترتب مى شود. اختلاف مراتب گناه و ارزش منفىِ دروغ گفتن، به آثار دروغ و انگيزه گوينده آن بستگى دارد. دروغ در موارد عادى، كه يا ضررى بر آن مترتب نمى شود و يا زيان نا چيزى به دنبال دارد، طبعاً، گناه كم ترى دارد؛ اما اگر دروغ گويى، موجب فتنه و فسادى شود، كسانى را به جان هم بيندازند و يا مصداق نمّامى و بهتان باشد، گناهش بزرگ تر است.

افترا به خداوند
از همه دروغ ها بدتر، دروغى است كه به خدا و رسول او نسبت داده شود؛ زيرا در اين جا مسئله مصلحت و سرنوشت انسان و جامعه مطرح است و كسانى كه در اين مورد دروغ بگويند، بزرگ ترين ضربه را به اجتماع و مصالح انسان هاى ديگر مى زنند. خداوند در قرآن مى فرمايد:
(فَمَنْ اَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللّهِ كَذِباً)(1).
چه كسى ستمكارتر از آن كس است كه به خدا دروغ و افترا مى بندد؟