صفحه ١٥٨

(وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فى اْلاَرْضِ اِنَّ اللَّهَ لايُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ)(1).
به دنبال فساد در زمين نباش كه خداوند فسادكاران را دوست نمى دارد.
(فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ)(2).
پس بينديش كه آينده و سرانجام تبهكاران چگونه است.
و در بعضى آيات، تعابيرى تهديدكننده به كار رفته است؛ مانند:
(فَاِنْ تَوَلَّواْ فَاِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِالْمُفْسِدِينَ)(3).
پس اگر پشت كردند، خداوند نسبت به تبهكاران دانا است (و مى داند با آن ها چه كند.
(وَ رَبُّكَ اَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ)(4).
و پروردگار تو نسبت به تبهكاران دانا است (و مى داند با آن ها چه كند.)
(فَهَلْ عَسَيْتُمْ اِنْ تَوَلَّيْتُمْ اَنْ تُفْسِدُواْ فى اْلاَرْضِ)(5).
آيا اميد آن داريد كه اگر پشت كرديد، در زمين فساد كنيد.

صلاح و فساد اجتماعى
هدف از تشكيل جامعه، تأمين مصالح مادى و معنوىِ افراد است كه اگر اين هدف تحقق يابد، جامعه اى صالح به وجود خواهد آمد و كسانى كه به تحقق اين هدف كمك كنند و در اصلاح جامعه همت گمارند، مصلح خواهند بود. برعكس، اگر جامعه اى در تحقق اين اهداف اجتماعى ناموفق باشد، به تناسب ناموفقيتش، آن جامعه، دچار فساد است؛ يعنى اگر صددرصد، ناكام و فاقد همه نتايج مطلوب و اهداف جامعه صالح باشد، فاسد مطلق است و اگر در بعضى جهات نارسايى داشته باشد و در رسيدن به بعضى اهداف، ناكام بماند، به همان ميزان، دچار فسادهاى جزيى است كه مانع دست يابىِ كامل به اهداف جامعه مى شود.