صفحه ٤١٧

جهاد ابتدايى و نظام ارزشىِ معاصر
نظام ارزشى اى كه امروز بر جهان حاكم است و اكثريت ملت ها آن را كم و بيش، پذيرفته اند، اصولى است كه درچارچوب آزادى خواهى و ليبراليسم مطرح مى شود و حكومتى است كه آن را دموكراسى مى نامند.
   اعلاميه حقوق بشر و نظاير آن، كه در نظام ارزشىِ جهان امروز معتبر است، براساس نظام ارزشىِ آزادى خواهى و ليبراليسم استوار گرديده و مدعى است كه براى هر انسانى، از آن جهت كه انسان است، حقوق ثابت و لايتغيّرى وجود دارد كه از آن جمله، اين است كه آزادىِ هر فرد و هر گروه، در جامعه، و آزادىِ هر جامعه، در ميان جوامع جهانى و نسبت به جامعه ديگر، بايد محترم باشد و مورد تجاوز ديگران قرار نگيرد.
   براين اساس، در روابط بين المللى هم گفته مى شود كه همه جوامع بايد حقوق يكديگر را رعايت كنند و در امور داخلىِ يكديگر دخالت نكنند. در بيانيه هايى كه سران كشورها پس از ملاقات با هم منتشر مى كنند، غالباً بر اين دو اصل، يعنى «رعايت حقوق متقابل» و «دخالت نكردن هر يك در امور داخلىِ ديگرى» تأكيد مى شود.
   ريشه اين گونه مطالب همين است كه انسان، از اين جهت كه انسان است، به طور طبيعى يا فطرى، حقوقى دارد كه همه بايد آن حقوق را رعايت كنند و هر انسانى، تا حدى كه زيانى به ديگرى نرسد، در رفتار خود آزاد است و هيچ كس نمى تواند اين آزادى را از او سلب كند.
   بنابراين، اگر جامعه اى كفر را پذيرفت و نظام مبتنى بر كفر و شرك را بررفتار اعضاى خود حاكم كرد، هيچ جامعه ديگرى حق ندارد در آن جامعه دخالت كند و مردم آن جامعه را عليه دولت خودشان بشوراند و نظام شرك آميز آن جامعه را براندازد.
   خلاصه آن كه، «حق زندگىِ آزاد براى هر فرد و جامعه در درون خودش» و «ناحق بودن دخالت در زندگىِ شخصىِ ديگران و در امور داخلىِ جوامع ديگر» دو اصل مسلّم ارزشى، در نظام حاكم بر جهان معاصر است و طبيعى است كه اين دو اصل، در تعارض آشكار با جهاد ابتدايى هستند كه در اسلام آمده است و اعتبار آن ها به معناى اين است كه راه بر جهاد ابتدايى مسدود خواهد بود.