صفحه ٣٩٠

ممانعت از زياده روى ها و انتقام جويى هاى بى مورد، بايد مراجع قانونى و دولتى وجود داشته باشند و اجراى اين گونه كارها، هم حق دولت است و ديگران نبايد مستقيماً به آن اقدام كنند، و هم تكليف دولت است، كه بايد خود به آن اقدام كند و يار مظلوم و دشمن ظالم باشد.

اغماض يا احقاق حق؟
دومين پرسش اين است: آيا با وجود اين حق قانونى، از نظر اخلاقى، كدام يك بهتر است، حق خويش را بگيرد يا از گرفتن آن، چشم پوشى كند؟
   در پاسخ مى گوييم: همه نظام هاى اخلاقى، اين حقيقت را پذيرفته اند كه عفو و اغماض خوب است؛ ولى درباره موارد و مقدار مطلوب بودن عفو و اغماض، با هم اختلاف نظر دارند. در نظام اخلاقىِ اسلام نيز توصيه هاى بسيارى به عفو و اغماض از ديگران شده است؛ ولى در كنار آن، اين حقيقت هم مطرح شده كه در كجا عفو و اغماض لازم است و در كجا بايد انتقام گرفت؟
   از يك سو، با توجه به اين كه در مواردى، عفو و اغماض، تن دادن به ظلم تلقى مى شود، در چنين مواردى از ديد اسلام، عفو و اغماض جايى ندارد. اسلام هيچ گاه به صورت يك قاعده كلى نمى گويد: هر كسى را كه ظلم مى كند، ببخشيد و يا به صورت مطلق نمى گويد: هر كس مرتكب جرمى در مورد ديگرى شد، در مقام انتقام برآييد و او را قصاص كنيد. بلكه در بعضى موارد و با توجه به بعضى حكمت ها و مصالح، توصيه به قصاص و احقاق حق مى كند و در بعضى موارد، براساس حكمت ها و مصالح ديگرى، به عفو و اغماض فرمان مى دهد كه براى روشن شدن اين موارد، مى توان به آيات مربوطه مراجعه كرد. خداوند در يك آيه مى فرمايد:
(وَلَمَنَ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَاُوْلئِكَ ماعَلَيْهِم مِنْ سَبِيل * اِنَّما السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النّاسَ وَ يَبْغُونَ فى الاَرْضِ بِغَيرِ الْحَقِّ اُؤْلئِكَ لَهُمْ عَذابٌ اَلِيمٌ * وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ اِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الاُْمُورِ)(1).
هر كس پس از ظلمى كه بر او رفت، انتقام بگيرد و ديگران را به يارى طلبد، بر او باكى نيست. كسانى بايد نگران باشند كه بى حق به مردم ستم و در زمين ظلم كنند. در عين