صفحه ١٨٠

شده است؛ مانند معاهده ترك مخاصمه (آتش بس)، معاهده صلح و ترك جنگ، معاهده همكارىِ سياسى، نظامى، اقتصادى و غيره، كه با اصلاح ديد رهبر جامعه اسلامى با جوامع ديگر منعقد مى شود.
   عهد ميان افراد و اشخاص، همان معاهدات خصوصى است كه روز مره بين انسان ها برقرار مى شود و حتى معاملات بسيارى كه انجام مى دهند، داخل در عنوان عهد است، هر چند كه در مورد معاملات، غالباً تعبير عقد به كار مى رود.
   عهد و عقد، در ماهيت، با هم تفاوتى ندارند و به اصطلاح مى توان گفت كه در كاربرد و مصداق، مورد عقد، اخص از مورد عهد است. بنابراين، آياتى را كه در زمينه عقد داريم، مى توان در زمره آيات مربوط به عهد دانست؛ مانند:
(يا أَيُّها الَّذينَ امَنُواْ أَوْفُوا بِالْعُقُودِ)(1).
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به عقدها پاى بند باشيد.

ابعاد فقهى و حقوقىِ عهد
قراردادهاى دو طرفه، ابعاد مختلفى دارند كه يكى از آن ها به جنبه حقوقى و فقهىِ معاهدات مربوط مى شود. معاهدات و معاملات، در فقه از زواياى مختلفى بررسى مى شوند و به پرسش هايى درباره آن ها از اين دست پاسخ داده مى شود كه: آيا معاهده خاص جايز است يا لازم و به اصطلاح، آيا الزام آور است يا نه؟ در چه صورتى خود به خود فسخ مى شود؟ در چه صورتى حق فسخ به طرفين معاهده يا يكى از دو طرف داده مى شود؟ يا با چه كسانى بستن معاهده جايز است و با چه كسانى جايز نيست؟ و سرانجام، معاهده چه انواع و اقسامى دارد؟

بُعد اخلاقى معاهدات
آن چه در اين نوشتار مورد توجه ما است، بعد اخلاقىِ معاهدات است؛ يعنى معاهده از آن جهت كه ارزش معنوى دارد و موجب كمال نفس است، در اين نوشته بررسى مى شود.