صفحه ٣٥٥

اين در صورتى است كه يا به حكم قطعىِ عقل و يا به وسيله نص و حكم شرع، پى به اهميت بيش تر يكى از دو حكم برده باشيم؛ اما اگر در اين كه كدام يك از اين دو مصلحت، اهميت بيش ترى دارد، شك داشته باشيم يا راه ديگرى براى تحقق هدف مهم تر وجود داشته باشد، در اين صورت نمى توانيم بگوييم كه هدف، وسيله را توجيه مى كند و به بهانه آن، مرتكب يك عمل غير اخلاقى شويم.
   بنابراين، دو تفاوت عمده هست بين قاعده «اهم و مهم» كه بر مبناى آن، مهم را فداى اهم مى كنيم و آن چه به عنوان «هدف، وسيله را توجيه مى كند» از آن ياد مى شود:
   نخست، اين كه دايره قاعده اهم و مهم، بسيار محدودتر است و حكم به توجيه هر وسيله، براى رسيدن به هر هدفى نمى كند كه از كليت «هدف، وسيله را توجيه مى كند» بر مى آيد. دوم آن كه اهدافى كه ما در اين جا در نظر داريم، منحصر در اهداف مادى نيستند و نوعاً اهدافى الهى و معنوى هستند.

2. اصلاح ذات البين
يكى ديگر از مواردى كه دروغ گفتن تجويز مى شود، مواردى است كه براى اصلاح مردم و رفع اختلافاتشان قدم برمى داريم. شايد خودمان نمى توانستيم به اين حقيقت يقين پيدا كنيم كه مصلحت آشتى دادن دو مسلمان، بيش از مفسده دروغ گفتن است؛ اما شارع مقدس، صريحاً برگفتن دروغ به منظور رفع اختلافات صحّه گذارده است.
   دروغ مصلحت آميز در شرع، حكم روشنى دارد، خواه گفتن دروغ براى آشتى دادن دو شخص باشد يا براى نجات جان و مال يك مسلمان و يا به منظور دست يابى به يك مصلحت عمده ديگر.

سخنان بيهوده يا سرگرم كننده
از جمله عوارضى كه سخن با آن، داراى ارزش منفى خواهد بود، لهو يا لغوبودن سخن است. لغو يعنى كار بيهوده و بى فايده كه نه مصلحتى براى دنياى انسان دارد و نه براى آخرت او. و لهو يعنى كار سرگرم كننده، كه انسان را از يك هدف معقول و ارزنده باز دارد.
   هدف اصلى براى مؤمن، در زندگى، كه مى خواهد در مسير تكامل حقيقىِ خود گام بردارد، تقرب به خدا و قرارگرفتن در جوار رحمت او است. بنابراين، در اصطلاح شرع،