صفحه ٢٦٩

(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنوُا إِذا تَنَاجَيْتُمْ فَلا تَتَناجَوْا بِالاِْثْمِ وَالْعُدْوانِ وَمَعْصِيَتِ الرَّسُولِ وَتَناجَوْا بِاْلبِرِّ وَالتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِى إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ)(1).
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هر گاه سخنى به راز مى گوييد (مواظب باشيد كه) هرگز بر بزهكارى و دشمنى و مخالفت با رسول مگوييد و بر اساس نيكى و خداترسى نجوا كنيد.
   در واقع، نهى در اين آيه، مقيد است نه مطلق؛ چنان كه به نجوا درباره نيكى و تقوا فرمان مى دهد. هر چند ممكن است اين امر نيز بيش از اين دلالتى نداشته باشد كه نجوا در اين گونه موارد بى اشكال است و منعى ندارد. البته بديهى است كه نجوا در بعضى موارد، متضمن مصالحى است كه حسن آن را ايجاب مى كند.
   د) بعضى آيات، حكمت نهى از نجوا را بيان مى كنند. بعضى از آن ها به انگيزه نجوا كننده و بعضى ديگر به بدىِ خود به خودى و مطلق نجوا اشاره دارند. آيه هاى 8 و 9 از سوره مجادله به انگيزه نجوا كننده اشاره دارند و نجواهايى را كه بر اساس انگيزه هاى سوء باشند (گناه و دشمنى و مخالفت با خدا و پيامبر باشند) نهى مى كنند؛ اما آيه 10 همان سوره مطلق نجوارا، كه باعث سوء ظن ونگرانى وحزن واندوه مؤمنان مى شود، بد وشيطانى دانسته است.
   هـ) بعضى از آيات نيز مواردى از نجوا را استثنا كرده اند و آن ها را نه تنها بى اشكال دانسته، بلكه ستوده اند؛ زيرا، مصلحت موردىِ آن ها در حدى است كه مفسده نجوا را تحت الشعاع قرار مى دهد؛ مانند:
(لا خَيْرَ فى كَثِير مِنْ نَجْواهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَة أَوْ مَعْرُوف أَوْ إِصْلاَح بَيْنَ اْلنَّاسِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً)(2).
در بسيارى از نجواهاشان خير و صلاحى نيست مگر آنان كه پنهانى مردم را به دادن صدقه يا انجام كارهاى نيك يا اصلاح ميان مردم فرمان دهند و كسى كه براى خدا و در طلب رضاى او چنين كند، پاداش بزرگى به او مى دهيم.

نتيجه
از آيات مذكور، نكاتى استفاده مى شود كه به بعضى از آن ها اشاره مى كنيم: