صفحه ٢٦٦

لطف و بزرگوارى و اغماض است. هنگامى كه يكى از مؤمنان به پيغمبر اكرم (ص) خبرى مى داد، پيغمبر(ص) اگر هم مى دانست كه خلاف مى گويد، به روى او نمى آورد كه تو دروغ مى گويى، بلكه با لطف و بزرگوارى از كنار آن مى گذشت و يا اگر نياز بود، درباره آن تحقيق مى كرد. پس اين رفتار، از اوصاف حميده پيغمبر بوده و تعبير آيه، براى ايشان، تعبيرى ستايش آميز است.
   از اين آيه، هر چند كه مستقيماً درباره پيغمبر است، مى توان استفاده كرد كه ديگر رهبران و كسانى كه مرجع مردم هستند، بايد در رفتارشان با ديگران، صبور، پر تحمل و بردبار و به اصطلاح، گوش خوبى براى شنيدن سخنان مردم باشند. هنگامى كه كسى سخنى را مى گويد، درست گوش بدهند و به گوينده نشان دهند كه به سخنان او ارج مى نهند و او را تصديق مى كنند. و حتى اگر هم سخن او را نادرست مى دانند، با بزرگوارى از كنار آن بگذرند كه مى توان گفت: در واقع، اين شكر نعمت رهبرى، رياست و مديريتى است كه خداوند در اختيارشان قرار داده و محبوبيتى است كه در بين مردم دارند.

ز) نجوا يا سخن درِ گوشى
يكى ديگر از آداب اسلامى در معاشرت، اين است كه در مجالس عمومى، كه ديگران هم نشسته اند و ما را مى بينند، از سخن گفتن درِ گوشى و به اصطلاح، پچ پچ كردن، بپرهيزيم. در جمعى كه افراد مختلف حضور دارند، اگر دو نفر با هم به طور خصوصى و درِ گوشى صحبت كنند، طبعاً اين كار سبب رنجش ديگران مى شود و برايشان سؤال انگيز است كه چرا مى خواهند مطالبى را از آنان پنهان دارند و چرا آنان را نامحرم و بيگانه مى دانند؟
   البته در بعضى موارد، ممكن است اين كار ضرورت پيدا كند؛ مانند آن كه بايد يك مسئله اى خصوصى را به كسى بگويد و نمى خواهد ديگران بفهمند. در اين صورت، اگر بتواند بايد آن را در جايى كه ديگران نباشند به او بگويد؛ اما گاهى وقت تنگ است و بايد زودتر، مطلب را به او گفت، هر چند كه در بين جمع باشد. در اين صورت، سخن گفتن درِ گوشى، اشكالى ندارد؛ مانند آن كه مسئله اى مربوط به مسائل حكومتى يا اسرار نظامى باشد كه نبايد ديگران از آن مطلع شوند.