صفحه ٣٠١

و اين شايد به اين علت باشد كه رباخوارى، غير از آثار زشت اخلاقى، منشأ اختلال و فساد اقتصادى در جامعه مى شود و افرادى را وامى دارد تا به جاى كار و تلاش مفيد، تن به تنبلى و تن آسايى دهند و از سود سرمايه خود ـ كه حاصل رنج و تلاش طاقت فرساى افراد ضعيفى است كه زير اين بار، كمر خم مى كنند ـ ارتزاق كنند و سرمايه خود را روز به روز افزايش دهند و در نظام اقتصادى و اجتماعى، بحران و اختلال ايجاد كنند.

ب) زير مجموعه احسان
گفتيم كه مسائل اخلاقى، كه بر محور امور مالى مطرح مى شوند، به دو دسته قابل تقسيمند: نخست مسائلى كه زير عنوان عدل و ظلم قرار مى گيرند؛ يعنى ملاك ارزش آن ها در اصل، عدل يا ظلم است.
   دوم مسائلى كه زير عنوان احسان قرار دارند و ملاك ارزش آن ها اصل احسان است. بحث درباره مسائل دسته اول را در بخش گذشته مطرح كرديم. اكنون در توضيح كارهاى دسته دوم، كه بر اساس احسان شكل مى گيرند، بايد بگوييم: روابط دسته دوم در جايى شكل مى گيرد كه از يك طرف، كارى به نفع طرف ديگر انجام مى شود؛ ولى توقع نمى رود كه از طرف ديگر، عمل مالىِ متقابلى صورت گيرد؛ يعنى كارى مالى است؛ ولى اساس آن بر معاوضه و مبادله مادى نيست. كمك هاى مالى اى كه افراد به فرد خاصى يا به جامعه مى كنند هم، در اين بخش قرار دارند.

مصاديق احسان در قرآن
در قرآن كريم، در اين باره عناوين مختلفى، مانند زكات، انفاق، صدقه و اطعام و نيز عناوينى كه نقطه مقابل آن ها حساب مى شوند، به چشم مى خورد كه بعضى از آن ها منحصر به موارد احسان است و مفهوم بعضى از آن ها اعم است و جزء زير مجموعه عدالت نيز قرار مى گيرد.
   مثلا ماده «انفاق» به معناى خرج كردن و هزينه كردن است و اين عنوان، شامل نفقه هايى مانند نفقه همسر و فرزندان و حتى مالى كه انسان در مصارف شخصىِ خود هزينه مى كند، نيز مى شود؛ ولى «انفاق فى سبيل الله»، كه مورد بحث ما است، از موارد