صفحه ٣٤٥

(اَلَّذِينَ اِنْ مَكَّنّاهُمْ فِى الاَرْضِ اَقامُوا الْصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ اَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلّهِ عاقِبَةُ الْاُمُورِ)(1).
كسانى كه هرگاه به آنان قدرت و مكنت در زمين دهيم، نماز را به پا دارند، زكات دهند، امر به معروف و نهى از منكر كنند و سرانجام كارها براى خدا است.
   خداوند در اين آيات، با تعابير ظريف و ستايش آميز در مورد كسانى كه امر به معروف و نهى از منكر مى كنند (مانند: آن ها رستگارند، شما با اين كارها بهترين امتيد، آنان از شايستگانند، و آنان مورد لطف و عنايت و رأفت و رحمت خدا قرار خواهند گرفت) بر اهميت اين دو فريضه تأكيد و مردم را به انجام و توجه به آن ها ترغيب مى كند. حتى با تعابير لطيف و ظريف ادبى، به زيان ترك آن دو عمل را بيان مى كند كه ترك كنندگان اين دو فريضه، از رستگارى دورند، امت خوبى نيستند، صلاح و شايستگى ندارند و مورد لطف و رأفت خدا قرار نمى گيرند.
   امر به معروف و نهى از منكر، داراى ابعاد، جوانب و مسائلى هستند كه بايد در علم فقه بررسى شوند؛ ولى در اين جا نيز لازم است به طور اجمال به بعضى از اين مسائل اشاره كنيم.

مراتب امر به معروف
يكى از اين مسائل نامبرده، به مراتب امر به معروف و اقسام امر به معروف مربوط مى شود. در بعضى از روايات آمده است كه امر به معروف و نهى از منكر، درجات و مراتب مختلفى دارد:
   مرتبه اول آن، از دل آغاز مى شود و هر كس ارتكاب منكَرى، يا ترك معروفى را ديد، به مقتضاى ايمانش بايد در دل خود، از آن كار منكَر و اين ترك معروف منزجر باشد. نخستين آثار انزجار و ناراحتىِ قلبى، در چهره انسان آشكار مى شود؛ يعنى مؤمن با ديدن عمل منكر و ترك معروف، در دل ناراحت مى شود و قيافه اش را در هم مى كشد و رويش را ترش مى كند. در روايات، از اين كار به «اكفهراروجه» تعبير شده است و نيز در روايات