صفحه ٣٧٢

2. ارشاد طرف مقابل
گاهى هدف از گفتگو ارشاد ديگران است؛ يعنى مطلب براى بحث كننده، روشن است، در آن شكى ندارد و نمى خواهد از ديگرى استفاده كند، بلكه براى آن كه مطلب را براى ديگران روشن كند، يا دعوت ديگران را كه وى را به بحث و مناظره مى خوانند، اجابت كند، در مناظره و گفتگوى با آنان شركت مى كند؛ چرا كه اين روش را در ارشاد و تعليم ديگران سودمندتر و اجابت دعوت ديگران را خداپسندتر مى داند. پس چنين انگيزه اى ارزشمند و چنين مباحثه و گفت و شنودى نيز مطلوب و مفيد خواهد بود.

3. جدال و تعصب بيجا
گاهى نيز با اين كه شخص مى داند مطلبى باطل است، اما بر سخنان خود اصرار و پافشارى مى كند و به بحث و جدال مى پردازد و در اين صورت، هدف او اين است كه در برابر طرف مقابل، كوتاه نيايد، در گفتگو بر او غلبه كند، سخن خويش را به كرسى بنشاند، او را اغوا يا رفتار خويش را توجيه كند، يا شخص ثالث و ناظر بحث را بفريبد، يا برترىِ خود را برطرف ديگر، در معلومات به رخ بكشد و يا انگيزه هاى شيطانىِ ديگرى دارد كه او را وادار به جدال و گفتگوى بى حاصل مى كند.
   بديهى است مناظره ها و گفتگوهايى كه چنين اهدافى را دنبال مى كنند، نامطلوب و نكوهيده اند كه علاوه بر اتلاف وقت، سبب تقويت خوى تعصب، خودخواهى و خودمحورى و خودنمايىِ انسان مى شوند و اگر علاوه بر اين نتايج تلخ كه ياد كرديم، سبب گمراه شدن ديگرى نيز بشود، گناهى بزرگ و خطايى است كه خودش را تباه و ديگرى را گمراه خواهد كرد و نامش در زمره گمراهان و گمراه كنندگان ثبت خواهد شد.
   در قرآن، آيات فراوانى درباره، جدال و احتجاج داريم كه از جمله آن ها احتجاج هاى انبيا(عليهم السلام) با اقوام خود و گمراهان و مخالفان، به منظور هدايت و ارشاد آنان بوده است. و شاهد بر اين است كه چنين كارى درست و لازم است.
   از سوى ديگر، آيات ديگرى نيز در قرآن داريم كه جدال را نكوهش كرده اند كه تأمل در آن ها روشن مى شود كه اين آيات، مربوط به مواردى است كه اشخاصى