صفحه ١٧٩

عهد دوطرفى (قرارداد)
در برخى موارد نيز عهد به معناى قرارداد دوطرفه آمده است كه اصطلاحاً به آن، معاهده نيز گفته مى شود. عهد به اين معنا گاهى بين دو فرد، دو گروه، دو جامعه، جامعه و فرد، جامعه و گروه و يا گروه و فرد برقرار مى شود و گاهى نيز بين انسان و خداوند تحقق پيدا مى كند.
   عهدى كه بين انسان با خدا است، اگر انشاى آن از سوى انسان باشد، با خدا شرط مى كند كه اگر فلان درخواست من را برآورى، من نيز فلان كار خير يا فلان عبادت را انجام خواهم داد؛ يعنى در واقع، مصداق نذر مشروط مى شود.
   عهدى كه ميان فرد و جامعه برقرار مى شود به اين صورت است كه اعضاى جامعه با يك فرد، به عنوان رهبر جامعه، ميثاق مى بندند كه از او حمايت و فرمانش را اطاعت كنند. از معاهده ميان فرد و جامعه، در قرآن كريم و روايات، با واژه «بيعت» يا «مبايعت» ياد شده است. در قرآن آمده است:
(إِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ اِنَّما يُبايِعُونَ اللّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِمْ)(1).
محققاً كسانى كه با تو بيعت مى كنند، با خدا بيعت مى كنند (و آن گاه كه دست در دست تو مى گذارند) دست خدا بالاى دست آنان است.
   مفسران براى جمله (يَدُاللَّهِ فَوْقَ اَيْدِيهِمْ) معانى مختلفى را ذكر كرده اند؛ از جمله آن كه زمانى رسم بر اين بود كه به هنگام بيعت مردم با رهبرشان او دستش را دراز مى كرد و مردم دستشان زير دست او قرار مى دادند. اين آيه مى فرمايد: بيعت با پيغمبر به منزله بيعت با خدا است. شايد بهترين معنا براى جمله مذكور، اين باشد كه خداوند مى خواهد به مردم بگويد: وقتى كه با پيغمبر بيعت مى كنيد، دست خدا روى همه دست ها قرار دارد در واقع، با خدا بيعت مى كنيد؛ اما برخى از مفسران، اين جمله را مستقل معنا كرده و گفته اند: منظور اين است كه قدرت خدا فوق قدرت هاى ديگر است.
   عهد ميان دو گروه يا دو جامعه، مانند اين كه جامعه اسلامى با دولت ها و ملت هاى ديگر معاهده و پيمان ببندد. معاهده ميان دو جامعه، انواع مختلفى دارد كه در فقه مطرح