صفحه ٩٦

عامل عقلانى و همبستگىِ اجتماعى
مهم ترين عامل در پيدايش جامعه و تأسيس زندگىِ جمعى و تشكيل جوامع مدنى، عامل عقلانى است. عقل موجودى حسابگر است و تشكيل جامعه را بر محور منافع اعضاى آن، اعم از منافع مادى يا معنوى، توصيه مى كند.
   هنگامى كه منافع جامعه را محور تأسيس جامعه عقلانى قرار داديم، به تناسب تنوع اين منافع و تعارض آن ها ارتباطات اجتماعى اشكال و صور گوناگونى به خود مى گيرند.

انواع روابط اجتماعى
به تناسب تأثيرهاى مختلفى كه روابط اجتماعى در تأمين منافع مادى و معنوى دارند، كه گاهى تأثير آن ها مثبت است و گاهى منفى، و نيز تعارضى كه در مواردى ممكن است ميان تأمين منافع مادى و منافع معنوى رخ دهد، مى توان اين روابط را چند نوع فرض كرد:
   نخست آن كه همزيستىِ مسالمت آميز انسان ها، هم در تأمين مصالح مادى و هم در تأمين مصالح معنوىِ ايشان مفيد باشد. اين فرض، هم در يك اجتماع كوچك چند صد نفرى يا چند هزار نفرى متصور است و هم در جامعه جهانى و همزيستىِ همه انسان ها؛ يعنى اگر ممكن باشد همه انسان هايى كه در روى زمين زندگى مى كنند براى تأمين نيازمندى هاى مادى و معنوىِ يكديگر مؤثر باشند، تشكيل بزرگ ترين جامعه انسانى و جامعه جهانى، امكان پذير خواهد بود؛ اما اين فرض، هنگامى تحقق مى يابد كه همه انسان ها از نظر معنوى داراى اهداف مشتركى باشند و مصلحت واقعىِ خود را بشناسند، بپذيرند و در راه تحقق آن تلاش كنند و در يك جمله، وحدت دينى بين همه انسان ها برقرار شود؛ زيرا در اين صورت است كه همه مى توانند هم از جهت مادى و هم از جهت معنوى، براى هم مفيد باشند.
   تشكيل جامعه جهانى و حكومت واحد، بر اساس تأمين مصالح مادى و معنوىِ همه انسان ها، فرض ايده آلى است و اسلام براى تحقق آن تلاش مى كند و مى كوشد تا جامعه واحد جهانى تشكيل شود، جامعه اى كه اهداف مشترك و بينش مشتركى بر همه اعضاى آن حاكم باشد و همه براى هم، نفع مادى و معنوى داشته باشند؛ اما اين فرض به آسانى تحقق نمى يابد و جوامع بشرى، تاكنون نمونه چنين وضعيتى را نديده اند.