صفحه ٤٧

شود، هرگز برقرارىِ چنين رابطه اى جايز نيست، هرچند كه مصالح فراوان مادى و دنيوى به دنبال داشته باشد. تبرّى از دشمنان اسلام لازم است، هر چند كه به از دست رفتن پاره اى از منافع مادى بينجامد؛ زيرا داشتن روابط دوستانه با دشمنان اسلام، مصالح معنوىِ جامعه اسلامى را به خطر مى اندازد و فرهنگ اسلامى را تضعيف مى كند.
  در عصر ما اگر جامعه ايران مى پذيرفت كه يكى از ايالات آمريكا شود و در منافع و امتيازات مادى، با ديگر ايالات آن شريك باشد، شايد اين از جهت مادى به نفعش مى بود؛ اما اگر مردم ايران بخواهند به عنوان يك دولت اسلامى، قوانين و ارزش هاى معنوىِ خود را حفظ كنند، ناگزير بايد از چنين منافعى بگذرند و از پيوند با آن كشور چشم پوشى كنند، بلكه لازم است روياروى آمريكا قرار گيرند.
   در روابط فردى و گروهى نيز همين ملاك حاكم است. اين كه در بعضى از روايات آمده است كه با كسانى كه فلان مفسده اخلاقى را دارند، معاشرت نكنيد، به همين دليل است. ملاك اين احكام، نه عدل است و نه احسان، بلكه اصل سوم، يعنى اصل تقدم مصالح معنوى بر منافع مادى است كه چنين احكامى را به دنبال مى آورد.

د) اصل رعايت اولويت
اصل چهارم براى پاسخ گويى به نيازهاى ارزشىِ جامعه، اصل «درجه بندىِ روابط اجتماعى» است. ارتباط افراد جامعه با همديگر و پيوند زندگىِ آنان در يك سطح نيست. كسانى هستند كه زندگى شان در تمام شبانه روز، با يكديگر پيوند خورده و در همه ابعاد و مسائل زندگى، با هم ارتباط دارند. كسانى نيز هستند كه ارتباطشان در اين حد نيست و مثلا هفته اى يا ماهى يك بار، بيش تر با هم ارتباط ندارند. بنابراين، با اين كه زندگى افراد يك جامعه، خواه و ناخواه، به هم مربوط است و مستقيم و غير مستقيم، به هم پيوند خورده، ولى در اين ارتباطات، خطوط پررنگ و كم رنگى وجود دارد كه شدت و ضعف و تفاوت بسيارى با هم دارند.
   اين تفاوت ارتباطات و دورى و نزديكى افراد، زمينه ديگرى است براى شكل گرفتن حقوق و تكاليف اجتماعى كه نوعى تقسيم وظيفه را ايجاب خواهد كرد و در كنار سه اصل گذشته، اصل چهارمى را مطرح مى سازد. سلسله مراتبى كه در رابطه افراد وجود