صفحه ٣٩٤

جنايتكارى را از قبل به اين فكر بيندازد كه اگر دستش را به جنايت بيالايد، شايد به كيفر آن برسد و همين احتمال معقول، او را از ارتكاب جرم، باز دارد.

ارزش عفو و اغماض
از آيات گذشته و بسيارى از آيات ديگر، ارزش عفو و اغماض و صبر و گذشت را در مى يابيم؛ ولى از آن جا كه شرايط و انگيزه هاى مختلف در عفو، بى تأثير نيستند، ارزيابىِ آن نيازمند تفصيل بيش ترى است و ما در اين جا به شمه اى از اين تفصيل مى پردازيم.
   عفوكردن، گونه هاى مختلفى دارد: گاهى شخص از آن جا كه قدرت بر انتقام ندارد و نمى تواند قصاص كند، ناگزير از عفو خواهد بود و به قول شاعر:

در كف شير نر خونخواره اى       غير تسليم و رضا كو چاره اى؟

   گاهى ديگر، شخص قدرت بر قصاص و انتقام دارد؛ ولى از آن جا كه اين كار، موجب زحمت و درگيرى مى شود و او شخص راحت خواه و عافيت طلبى است، از قصاص و انتقام مى گذرد. گاه سوم، شخص قدرت بر انتقام دارد و راحت طلب هم نيست، بلكه صرفاً با انگيزه خداخواهى و براى كسب خشنودى خدا دست از انتقام و قصاص برمى دارد.
   عفو و اغماض را از زاويه ديگر نيز مى توان تقسيم كرد به اين ترتيب كه:
گاهى شخص، تنها براى خودسازى، دست از انتقام مى كشد، براى آن كه تحمل سختى ها را تمرين كند، به كمال صبر و مقاومت دست يابد، زود از كوره به در نرود و ضعف او در اين ميدان، به قوّت و تحمل و خوددارى مبدل شود تا در امر دنيا و آخرت موفق باشد.
   گاهى عفو و اغماض، جنبه تاكتيكى دارد؛ يعنى از آن جا كه شرايط براى انتقام گيرى و قصاص مساعد نيست، بايد به انتظار روزى بنشيند كه دشمن، ضعيف يا خود او قوى شود و شرايط براى انتقام و قصاص مساعد باشد. پس ناچار در چنين شرايطى از انتقام و قصاص صرف نظر مى كند تا در شرايط مناسب ترى به آن اقدام كند.
   گاهى شخص نه براى خودسازى از انتقام درمى گذرد و نه كار او جنبه تاكتيكى دارد، بلكه براى هميشه از انتقام متجاوز در مى گذرد تا او را تربيت كند و از ارتكاب دوباره اين عمل زشت، بازش دارد؛ زيرا انسانى كه در كمال قدرت است، وقتى از تجاوز كسى كه