صفحه ١٥٣

مورد اصلاح نفس، و در سومين مورد، به معناى جبران گذشته به كار رفته است؛ يعنى در جايى كه فسادى را خود انسان به وجود آورد و بعد آن را جبران كند و سرانجام، در چهارمين مورد، به معناى حل مشكلات و از بين بردن مفاسد اجتماعى است. كسانى را كه اين فسادها را از جامعه مى زدايند، «مصلح» و كارشان را «اصلاح» مى نامند و به ويژه، در مورد اصلاح ذات البين نيز به كار رفته كه مى توان آن را مورد پنجم به شمار آورد.
   بديهى است در اين جا ما درباره اصلاح و افساد مربوط به روابط اجتماعى بحث مى كنيم كه در مورد چهارم ذكر گرديد. بنابراين، معناى عام اصلاح، كه به معناى انجام هر كار صالح و شايسته است ـ و بر مطلق كارهاى ارزشى اطلاق مى شود، هر چند كه در رابطه انسان با خدا يا رابطه انسان با خودش باشد ـ از بحث ما خارج است.

دسته بندىِ آيات اصلاح
دسته اى از آيات قرآن كريم، مطلق اصلاح را گوشزد كرده اند؛ مانند:
(فَمَنْ امَنَ وَ اَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ)(1).
پس هر آن كس كه ايمان آورد و اصلاح كند، هيچ هراسى ندارد و نبايد غمگين باشد.
(فَمَنْ اتَّقَى وَ اَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ)(2).
پس هر آن كسى كه پرهيز و اصلاح كند، هيچ هراسى ندارد و نبايد غمگين باشد.
(وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْم وَ اَهْلُها مُصْلِحُونَ)(3).
و پروردگار تو اين گونه نيست كه شهرها را به ظلم ويران كند در حالى كه اهل آن مصلحند.
(اِنّا لانُضِيعُ اَجْرَالْمُصْلِحِينَ)(4).
ما پاداش اصلاح كنندگان را ضايع نمى كنيم.
   تعدادى از آيات هستند كه هر چند در ظاهر مطلقند، ولى با توجه به قراينى كه در