صفحه ٣٩١

حال، هر آن كس كه صبور باشد و عفو و اغماض كند، اين از عزم و اراده (محكم او) در امور (زندگى و امتيازى براى وى) خواهد بود.
   اين آيه، ضمن آن كه حق انتقام گرفتن از متجاوز را به فرد مورد تجاوز مى دهد، دلالت دارد بر اين كه عفو و گذشت، خوب و مطلوب است. حال، اين را كه آيا عفو و گذشت، همه جا خوب مطلوب است يا استثنا هم دارد، بايد از ادله ديگر و از جمع ميان ادله استفاده كرد. خداوند در آيه اى ديگر مى فرمايد:
(لايُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ اِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَكانَ الْلّهُ سَمِيعاً عَلِيماً)(1).
خداوند دوست ندارد كسى داد و فرياد كند و بدىِ ديگران را بگويد، مگر از كسى كه به او ظلم شده و خداوند شنوا و دانا است.
   خداوند دوست ندارد كسى فرياد كند، به مردم بد بگويد، به ديگران بى احترامى كند، مگر آن كه ستمى به او شده باشد و براى رفع آن ظلم، چاره اى جز داد و فرياد نداشته باشد، كه در اين صورت، اشكالى ندارد؛ زيرا خدا نمى خواهد كه انسان ها، به اين دليل كه بايد متين و موقّر و آرام باشند، توسرى خور بار بيايند و هر كس به آنان ظلم كرد، چيزى نگويند.
   پس در مواردى فريادكردن، كمك خواستن از ديگران و انتقام گرفتن، اشكالى ندارد. بنابراين، آيه بالا دلالت بر جواز احقاق حق دارد، هر چند كه هيچ يك از آيات مذكور، بيش از اين، دلالتى بر مطلوب بودن و ارزش اخلاقىِ آن نداشتند، بلكه تنها دلالتشان بر اين بود كه از نظر اخلاقى، ارزش منفى ندارد.
   در آيه اى ديگر درباره قصاص آمده است:
      (يا اَيُّهَا اَلَّذِينَ امَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِى الْقَتْلى)(2).
      اى ايمان داران! در مورد كشتگان، بر شما قصاص نوشته شده است.
   و سپس در ادامه آيه مى فرمايد:
(فَمَنْ عُفِىَ لَهُ مِنْ اَخِيهِ شَىْءٌ فَاتِّباعٌ بِالمَعْرُوفِ وَ اَداءٌ اِلَيْهِ بِاِحْسان)(3).
پس هر آن كس كه از سوى برادرش (يعنى ولىّ دم) مورد عفو قرار گرفت، كار او را به