صفحه ١٩٨

(مِنْ اَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَنِى اِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نفَس اَوْ فَساد فِى الاَرْضِ فَكَاَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمِيعاً و مَنْ اَحياها فَكَانَّما أَحَيا النّاسَ جَمِيعاً)(1).
   بدين سبب بر بنى اسرائيل حكم كرديم كه هر كس شخصى راـ بدون آن كه كسى را كشته باشد يا فسادى در زمين كرده باشد ـ بكشد، مثل اين است كه همه مردم را كشته باشد و هر كس به ديگرى حيات و زندگى بخشد، مثل آن است كه همه مردم را حيات و زندگى بخشيده است.
(وَ لاَتَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِى حَرَّمَ اللَّهُ اِلاّ بِالحَقِّ ذلِكُمْ وَصّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ)(2).
هيچ كس را كه خدا (خون و جان) او را محترم داشته است، نكشيد مگر به حق اين را خدا به شما توصيه مى كند، باشد كه بينديشيد.
(وَ لا تَقْتُلُوا اْلنَّفْسَ الَّتِى حَرَّمَ اللَّهُ اِلاّ بِالْحَقِ و مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِى الْقَتْلِ اِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً)(3).
هرگز كسى را كه خدا محترم داشته، نكشيد مگر به حكم حق و كسى كه به ستم كشته شود، به ولىّ او قدرت و حق قصاص بر قاتل مى دهيم تا در انتقام از قاتل اسراف نكند كه او را خدا حمايت كرده است.
   اين آيات و آيات ديگرى مثل آن ها(4) عمل قتل نفس را با بيان هاى مختلف منع و نكوهش كرده و كيفر آن كس را كه دست به اين گناه بزرگ بزند، سنگين دانسته و به احكام مختلف آن، مانند قصاص، ديه، كفاره و اقسام و احكام آن اشاره كرده است.
   دسته اى ديگر از آيات، به نكوهش كسانى پرداخته اند كه مرتكب قتل نفس شده اند، به ويژه بنى اسرائيل كه بسيارى از انبيا، مصلحان، عدالت خواهان و بندگان مخلص خدا را كشتند، در اين آيات مورد حمله و نكوهش بسيار قرار گرفته اند و مى توان گفت كه تقريباً همه اين آيات، مربوط به بنى اسرائيل است كه انبيا و همه كسانى را كه در انديشه اصلاح مردم و دعوت به خير و عدالت بودند و بسيارى از انسان هاى بى گناه را به قتل مى رساندند؛ مثل آيه: