5. نسبت حدود و تعزيرات با آزادى
پس از آن كه پذيرفتيم كه نه تنها خدا حق دارد، بلكه به مقتضاى كرم، لطف، فضل و رحمتش بايد ما را انذار دهد و از عذاب جهنم بترساند، تا ما راه راست و صحيح را بپيماييم و از پليدىها دورى گزينيم، اين سؤال مطرح مىشود كه چرا خداى متعال دستور داده است كه در اين دنيا در حق برخى از گنهكاران حد جارى شود و اساساً چرا حدود و تعزيرات را تشريع كرده است؟ مىپذيريم كه خدا ما را از عذاب آخرت بترساند، چون اين انذار و ترساندن از عذاب آخرت به نفع ماست و موجب مىگردد كه ما از بيم آتش جهنم در راه سعادت و نيكبختى گام برداريم. بلكه به يك معنا اين انذار يك نوع ارشاد است و خداوند ما را ارشاد مىكند به اين كه نتيجه كار بدتان عذاب جهنم است؛ آن هم عذابى كه قراردادى و جعلى نيست؛ بلكه نتيجه و تجسّم اعمال زشت دنيوى شماست. اما چرا فرموده است كسى را كه برخى از گناهان مثل زنا را مرتكب مىشود در برابر ديدگان مردم تازيانه بزنيد تا آبرويش نيز بريزد؟
«أَلزَّانِيَةُ وَالزَّانِى فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِد مِنْهُمَا مِاْئَةَ جَلْدَة وَلاَ تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِى دينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الاَْخِرخ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ.»(31)
هر يك از زن و مرد زناكار را صد تازيانه بزنيد و نبايد رأفت (و محبت كاذب) نسبت به آن دو شما را از اجراى حكم الهى مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد؛ و بايد گروهى از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده كنند.
اين سؤال تنها متوجّه دين نيست، بلكه متوجّه اصل قوانين كيفرى و هر نظامى مىشود كه قوانين كيفرى دارد. همه دولتها و نظامهاى دنيا برخوردار از قوانين حقوقى و كيفرى هستند. قوانين حقوقى در مورد كسانى است كه به حقوق ديگران تجاوز مىكنند و مثلا به مال كسى دست مىيازند و يا خسارت به بدن كسى وارد مىسازند و يا كسى را به قتل مىرسانند. در اينجا اگر شاكى خصوصى وجود داشت، از متخلّف و جنايتكار شكايت مىكند و در نتيجه مجرم به جريمه و يا مجازاتى محكوم مىشود و اگر حقّ كسى را غصب كرده بود، آن حق از او
نظریه سیاسی اسلام ج2
جلسه سى و پنجم: نسبت آزادى با قوانين و دولت