صفحه ٣٣

جلسه بيست و پنجم: رهيافت‌هاى كلان در حوزه حكومت و اجرا (2)

1. مرورى بر مطالب پيشين
قبلا نيز تذكر داديم كه سرازير شدن سيل انديشه‌هاى الحادى و انحرافى فرهنگ غرب به حوزه باورها و اعتقادات اسلامى و تلاش همه جانبه، پر حجم و حساب شده دست‌پروردگان غرب و دگرانديشان در ايجاد تشكيك و ترديد در مبانى اعتقادى و دينى ريشه‌دار، در جوامع اسلامى، و مواجه ساختن فرهنگ ناب و اصيل اسلامى با چالشهاى فرهنگى و سياسى، اين ضرورت را ايجاب مى‌كند كه انديشهوران و مرزبانان فداكار و آگاه فرهنگ غنىّ اسلام با احساس مسؤوليت مباحث حياتى و كاربردى، از جمله نظريه سياسى اسلام، را كه على القاعدة در قالب‌هاى تخصّصى و فنّى و آكادميك در حوزه و دانشگاه طرح مى‌شود، با بيانى ساده و روان در اختيار جامعه اسلامى قرار دهند.
   اكنون، جامعه ما براى اين كه بتواند در برابر تهاجم فرهنگى دشمنان مقاومت كند و ميراث گرانسنگ فرهنگ ديرپاى اسلام را پاس دارد و به سلامت در اختيار نسل آينده قرار دهد، نيازمند شناخت اهداف اسلام و انقلاب است. براى رسيدن به اين هدف بايد مباحث عميق و علمى را در سطحى روان و با زبانى كه براى اكثريّت مردم قابل هضم و درك باشد طرح كرد و آنان را از كمند مباحث پيچيده آكادميك و اصطلاحات دشوار رهانيد. در راستاى هدف فوق، ما تصميم گرفتيم كه سلسله مباحثى را تحت عنوان «نظريه سياسى اسلام» در دو بخش مطرح كنيم. بخش اول آن كه به انجام رسيد درباره نياز جامعه بشرى به قانون و اثبات اين معنا بود كه از ديدگاه اسلامى واضع قانون، خداوند و يا كسى است كه مأذون از طرف خدا و صالح براى قانونگذارى باشد. در اين زمينه، بحثهايى ارائه گشت و در ضمن پاره‌اى از شبهات دگرانديشان مطرح و در حدّ حوصله جلسات به آنها پاسخ داده شد.