هزينه كنند و نبايد امكانات دولتى در آن مسير هزينه شود؛ چون دولت وظيفهاى در قبال دين مردم ندارد. برعكس، در فرهنگ اسلامى مهمترين وظيفه دولت اسلامى حفظ اسلام و ترويج شعاير اسلامى در جامعه و جلوگيرى از به فراموشى سپرده شدن آنها و نيز جلوگيرى از بىمهرى و خداى ناكرده، اهانت به شعاير و مقدّسات اسلامى است.
طرح اين سخن كه «دولت نبايد در امور دينى مردم دخالت كند» از سوى كسانى كه فرهنگ اسلامى را قبول ندارند و تابع فرهنگ غربى هستند، دور از انتظار نيست و اختلاف ما با آنها مبنايى است و بحث ما با آنها بر سر اين است كه اسلام حق است و يا حق نيست. ولى اين سخن زيبنده كسانى كه مسلمان و معتقد به مبانى اسلامى هستند نيست و طرح اين قبيل سخنان نشانگر آن است كه فرهنگ اسلامى را درست نشناختهاند.
4. رسالت دولت در حفظ و ترويج شعاير اسلامى
پس بجز وظايفى كه دولتهاى لائيك و دولتهاى دينى مشتركاً به عهده دارند، دولت اسلامى موظّف به اقامه شعاير اسلامى است. البته مردم داوطلبانه مىتوانند به پارهاى از شعاير اسلامى بپردازند؛ مثل اقامه نماز جماعت، برگزارى مراسم جشن و عزادارى و اداره مدارس دينى و تأسيس مراكز ملّى و مذهبى براى تصدّى اجراى شعاير دينى كه در اين بين، حوزههاى علميه به عنوان مهمترين نهادهاى دينى با استفاده از وجوه شرعيه كه مردم مىپردازند و بدون دريافت بودجهاى از دولت، به صيانت، حفظ و ترويج شعاير و فرهنگ اسلامى مىپردازند. اما تصدّى مردم به معناى سلب مسؤوليت از دولت نيست و چنان نيست كه دولت نسبت به اين مسائل هيچ وظيفهاى نداشته باشد و اگر چنانچه اقدامات داوطلبانه مردم كفايت نكند، دولت بايد اقدام كند. به عنوان نمونه، درباره حج كه يك وظيفه عبادى است و هر كس مستطيع بود واجب است كه حج به جا آورد، فقها با استفاده از روايات، در كتابهاى فقهى خود، اين مسأله را عنوان كردهاند كه اگر وضعيتى پيش آمد كه در يك جامعه و كشور اسلامى بر كسى حج واجب نشد و يا كسانى كه مستطيع بودند و حج بر آنها واجب گشته بود عصيان كردند و داوطلبانه به حج نرفتند و خانه خدا خلوت ماند، بر دولتهاى اسلامى واجب است كه از