صفحه ١١٠

محوله كه از جمله آن اختيارات تصرف در املاك و اموال مردم در حدّ ضرورت و در راستاى انجام وظايف مى‌باشد، به ولايت مطلقه فقيه تعبير مى‌گردد.
   در قرآن، روايات و بيانات فقهاء، معمولا به جاى كلمه «حكومت» كلمه ولايت به كار مى‌رود، صرف نظر از دليل كاربرد اين واژه در آن متون و اين كه از نظر معناى لغوى كلمه «ولايت» مناسب‌تر از كلمه «حكومت» است ـ چنانكه مقام معظم رهبرى فرمودند بار معنايى كلمه «ولايت» بيشتر است و برعكس واژه «حكومت» كه در آن ايهام نوعى تحكّم و زورگويى وجود دارد ـ در واژه «ولايت» آميزه‌اى از محبت و عاطفه وجود دارد؛ شايد به همين دليل كلمه ولايت به جاى كلمه حكومت به كار رفته است. به هر حال، كلمه ولايت عيناً به جاى كلمه حكومت به كار مى‌رود و كسى كه حكومت را بر جامعه لازم مى‌داند، در اصطلاح و رويكرد فقهى ولايت را بر جامعه لازم مى‌داند.
   با اين مقدمه، مى‌گوييم اگر اين ولايت برخوردار از همه اختياراتى باشد كه در پرتو آنها مى‌توان به همه وظايف عمل كرد و به تأمين همه نيازمندى‌هاى جامعه و به صورت مشروع و بر طبق موازين اسلامى پرداخت، گفته مى‌شود اين «ولايت» مطلقه است. اما اگر براى «ولىّ امر» در حدّ ضرورت ولايت قائل شويم؛ يعنى، فقط در مواردى چون به خطر افتادن جان مردم براى او حقّ تصرف در اموال مردم را قائل شويم و اجازه تصرفاتى چون توسعه و زيباسازى شهر، احداث فضاهاى سبز و احداث ميادين به حكومت داده نشود، گفته مى‌شود اين «ولايت» محدود و مقيّد است.

 4. تشكيك در ولايت مطلقه از سوى بدانديشان
آنچه را كه ذكر كرديم از آن روست كه گروهى از مخالفان و بدانديشان، جهت منحرف ساختن مردم و جوانان و مغشوش ساختن ذهن آنها و وارونه نشان‌دادن تئورى ولايت فقيه در نزد مردم، مغالطه‌هايى را صورت داده‌اند: ابتدا در كلمه «ولايت» تشكيك مى‌كنند و مى‌گويند ولايت در مورد اطفال و سفيهان است. «ولى» يعنى «قيّم» و اطفال و سفيهانى كه از عقل و تدبير كافى براى اداره زندگى روزمره خود برخوردار نيستند، نياز به قيّم دارند. پس آن كسى كه