صفحه ٢١٧

را هدايت كرد و راه را به آنان نمود. در اين مرحله، نبايد با درشتى با مردم سخن گفت، نبايد با خشونت و اِعمال قوه قهريه در پى تحقّق حكومت اسلامى بود. همچنين در اين مرحله، فريبكارى، وعده‌هاى كذب و اساساً بهره‌گيرى از هر عاملى كه مانع هدايت صحيح مردم مى‌شود، خطاست. در اين مرحله، بايد با كمال متانت، بردبارى، حوصله، صبر، و با كمال صراحت و صداقت و بر اساس منطق و عقل با مردم سخن گفت تا به حقيقت رهنمون گردند و از غفلت و جهل نجات يابند. البته بايد موانع را از سر راه برداشت و با كسانى كه مانع هدايت مردم مى‌شوند مبارزه كرد، تا زمينه براى گرايش مردم به حق فراهم آيد. وقتى مجموعه‌اى از مردم به حق گرويدند، كماكان براى افزون شدن پيروان حق و گسترش جامعه اسلامى و الهى بايد فعاليت‌هاى فرهنگى و راهنمايى و ارشاد مردم با صبر و تحمّل فراوان تداوم يابد؛ چنانكه خداوند نيز در قرآن پيامبر را به صبر و تحمل در راستاى ابلاغ رسالت خويش دعوت مى‌كند و از او مى‌خواهد كه در برابر سختى‌ها، ناسزاها، دشنام‌ها، برخوردهاى خشن و آزارها صبر و تحمّل پيشه سازد تا مردم به حق هدايت شوند:
«فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ.»(38) ؛ پس صبر كن آن گونه كه پيامبران اولواالعزم صبر كردند.

 8. قاطعيّت در اجراى قوانين و مبارزه با دشمنان نظام
وقتى بر اساس اراده الهى حكومت اسلامى تشكيل شد، بايد احكام و قوانين اسلامى در جامعه اجرا گردد و به مانند حكومت‌هاى ديگر در مواردى بايد از قوه قهريه استفاده كرد، حكومت بايد از ابزارهاى لازم جهت برخورد با متخلّفان برخوردار باشد، بايد براى متخلّفان و مجرمان زندان، جريمه و مجازات در نظر بگيرد و بايد از نيروهاى نظامى و انتظامى‌جهت مبارزه با دشمنان خارجى و سركوب آشوبهاى داخلى استفاده كند؛ و حكومت نمى‌تواند تنها به توصيه اخلاقى اكتفا كند. حاكمى كه از قوه قهريه برخوردار نيست و فقط به توصيه و تذكر اكتفا مى‌كند، معلم اخلاق است نه حاكم!