اگر ما ادعا مىكنيم كه تا حدّى اختلاف شهروندان قابل قبول است، بدان جهت است كه در قانون اساسى براى احراز برخى از مقامات شرايطى در نظر گرفته شده است و خداوند نيز مىفرمايد:
«وَلَنْ يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنيِنَ سَبِيلا»(6)
و خدا هرگز براى كافران راهى (براى تسلط) بر مؤمنان نخواهد نهاد.
چنين نگرشى با جامعه مدنى منافات ندارد و از نظر اسلام، آن جامعه مدنى كه در آن كافر و مسلمان در برخوردارى از همه حقوق و احراز همه مقامها يكساناند قابل پذيرش نيست. ما صريحاً اعلام مىكنيم كه اسلام اجازه نمىدهد كه در جامعه اسلامى كافر بر مسلمان مسلط شود و اجازه نمىدهد كه يك حزب و فرقه مذهبى الحادى و وابسته به صهيونيسم مذهب رسمى شود؛ حال فرق نمىكند كه عنوان دودرجهاىبودن شهروندى بر اين تفاوت در حقوق و صلاحيتها بنهند و يا عنوان ديگرى.
8. ترفندهاى تازه براى مخالفت با معيارهاى اسلامى گزينش
امروز وابستگان استكبار در داخل با طرح شعار يك درجهبودن انسانها و شهروندان به دنبال ترويج ليبراليسم و دموكراسى غربى هستند. آنها به دنبال القاى اين مطلب هستند كه هيچ فرقى بين انسانها نيست و آنها همه از حقوقى يكسان برخوردارند و بايد يكسان نظرشان در تدوين قوانين كشور مؤثر باشد. البته اين كه انسانها داراى دو درجه نيستند مورد قبول اسلام نيز هست، در اين باره خداوند مىفرمايد:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَر وَ أُنْثى وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ...»(7)
اى مردم، ما شما را از يك مرد و زن بيافريديم و شما را تيرهها و قبيلهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد؛ (اينها ملاك امتياز نيست) گرامىترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست.