صفحه ٩٨

لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ وَلَكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَان؛(65) «آيا خدايي را كه نبينم مي پرستم؟ گفت: چگونه او را مي بيني؟ فرمود: چشم ها او را چون اجسام نبينند و درنيابند؛ اما دل ها در پرتو ايمان راستين او را ببينند و دريابند».
البته مرتبة كامل مشاهدة خداوند در عالم آخرت، آن هم در حدي كه براي ممكنات ميسور و تحقق پذير است، به مؤمنان و اولياي خدا عنايت مي شود. در اين دنيا كه انسان محكوم قوانين عالم ماده است و به جهت تعلقات مادي مرتبة كامل آن مشاهده محقق نمي شود و مرتبة فروتر آن، با عنايت و توفيق الهي براي اولياي خدا حاصل مي گردد. ازاين رو، دربارة درخواست مشاهدة خداوند از سويِ حضرت موسي(عليه السلام) و عكس العمل خداوند به آن پرسش كه آن حضرت به نمايندگي از بني اسرائيل مطرح كرد، در قرآن آمده است:
وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أنْظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأنَا أوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ؛(66) «و چون موسي به وعده گاه ما آمد و پروردگارش [بي واسطه] با او سخن گفت، گفت: پروردگارا، [خود را] به من بنماي تا به تو بنگرم. گفت: هرگز مرا نخواهي ديد، وليكن به اين كوه بنگر، پس اگر در جاي خود قرار و آرام داشت مرا خواهي ديد، و چون پروردگارش بر آن كوه تجلي كرد، آن را خُرد و پراكنده ساخت و موسي مدهوش بيفتاد و چون به خود آمد، گفت: [بارخدايا،] تو پاك و منزهي [از اينكه با چشم ديده شوي]. به تو بازگشتم و من نخستين باوردارنده ام».