صفحه ٧١

در شرايط خاص و مقام تزاحم، برتري محبت به زن و فرزند، خويشان و ساير امور بر محبت به خداوند باعث مي شود كه محبت به خدا كنار رود و دست كم انسان موقتاً خدا را فراموش كند؛ به خصوص در هنگامة جهاد كه انسان در برابر آزمون دشواري قرار مي گيرد، اگر محبت او به خداوند بر محبت به ديگران و حتي محبت به عزيزانش برتري داشت، در صدد انجام فرمان خدا و حمايت از دين برمي آيد و هستي خود را فداي خداوند مي كند و درنتيجه به سعادت و رستگاري ابدي دست مي يابد. اما اگر ايمانش ناقص بود و نتوانست دل از غيرخدا بكند و دل بستگي هاي مادي مانع انجام وظيفه و پايداري در مسير محبت الهي گرديد، خذلان و بدبختي ابدي را براي خود فراهم مي سازد. وقتي دشمنان به ميهن اسلامي تجاوز مي كنند، دل  كندن از وابستگي ها، نظير دل  كندن از پدر، مادر، فرزندان و دوستاني كه انسان سالياني با آنها معاشرت داشته و حضور يافتن در جبهه بسيار دشوار است و انسان در برابر آزمون بسيار سختي قرار مي گيرد. ما در دوران خود و در گيرودار جنگ تحميلي مشاهده كرديم كه چگونه جوانان انقلابي و مخلص، دست از همة تعلقات مادي مي شستند و با قلبي مالامال از عشق خدا و اسلام روانة جبهه ها مي شدند و از كيان دين و ملت دفاع مي كردند. براي آنان نه فقط حضور در جبهه و دست  شستن از دنيا و عزيزان دشوار نبود، بلكه ماندن در شهر و ديار و بي نصيب ماندن از فيض شهادت تحمل ناپذير بود و ازاين رو نذر مي كردند و بر انجام نماز شب مبادرت مي ورزيدند تا خداوند توفيق جهاد و شهادت را نصيبشان كند. برخي از جوانان براي اينكه به توفيق شهادت نائل شوند، نذر كردند كه چهل شب جمعه از تهران به قم و مسجد جمكران بيايند و در آنجا، شب را به احيا و عبادت سپري كنند.
در هنگام آزمون، سره از ناسره بازشناخته مي شود و در هنگام تزاحم دوستي خدا با تعلقات دنيوي است كه درجة محبت انسان به خداوند مشخص مي گردد. برخي وقتي