صفحه ٤٨

در آستانة غرق شدن يافتيد؟ گفت: آري. حضرت فرمود: آيا اميدت از كشتي و كشتي بانان قطع نگرديد؟ گفت: آري. حضرت فرمود: آيا در آن حال نفست توجه نيافت و اميدوار نگشت كه كسي هست كه تو را نجات دهد؟ گفت: آري. حضرت فرمود: آن كسي كه اميد داشتي تو را نجات دهد، خداوند است».
آن گاه حضرت اين آيه را تلاوت كردند: وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأرُونَ؛(22) «و هر نعمتي كه در اختيار شماست از خداست، و چون گزندي به شما رسد به پيشگاه او ناله و زاري مي كنيد».
چنان كه از روايت استفاده مي شود، آن شخص ملحد وقتي كاملاً از اسباب و عوامل مادي نااميد گشته و خود را در آستانة غرق شدن و مرگ يافته بود، احساس كرده بود كه كسي هست كه به او پناه دهد و وراي عوامل و اسباب مادي، او را از مرگ برهاند. اين احساس طبعاً با توجه قلبي و شهود باطني برايش حاصل شد و با درك و شناختي كه از طريق برهان صديقين و ساير براهين اثبات وجود خداوند حاصل مي شود، متفاوت بود؛ چون با آن براهين، شناختي از موجودي غايب كه آفرينندة جهان است به دست مي آيد، اما در پرتو علم حضوري، انسان خداوند را با چشم دل مي بيند، و البته اين شناخت حضوري براي مردم، مقطعي و زودگذر است و آنان در شرايط خاص و بي اختيار به اين شهود نائل مي گردند. اما براي اولياي خدا و تربيت شدگان مكتب انبيا و براثر عبادت و تهذيب نفس،  اين شهودي كه براي افراد عادي به صورت اتفاقي رخ مي دهد، با شدتي بيشتر و با اختيار حاصل مي شود و در اين صورت، آنان حقيقتاً خدا را حاضر و ناظر مي بينند و از اين مشاهده لذتي به آنان دست مي دهد كه وصف شدني