صفحه ٣٦٧

تا فرض اطاعت و معصيت هر دو در آن راه داشته باشد، تکاليف هم معناي ديگري دارد.(248)
ايشان در جاي ديگر در تبيين چهار ويژگي براي فرشتگان مي فرمايند:
يکي از صفات ملايکه اين است که آنان موجوداتي هستند شريف و مکرم که بين خداي تعالي و اين عالم محسوس واسطه هايي هستند؛ به طوري که هيچ حادثه اي از حوادث و هيچ واقعة مهم و يا غير مهم نيست، مگر آنکه ملايکه در آن دخالتي دارند و يک يا چند فرشته، موکل و مأمور آن اند. اگر آن حادثه، تنها يک جنبه داشته باشد، يک فرشته، و اگر چند جنبه داشته باشد، چند ملک موکل بر آن اند. دخالتي که دارند تنها و تنها اين است که امر الهي را در مجرايش به جريان اندازند و آن را در مسيرش قرار دهند؛ همچنان که قرآن دراين باره فرموده: لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ؛(249)«در گفتار بر او پيشي نگيرند و آنان به فرمان او کار مي کنند»؛
دوم صفتي که از ملايکه در قرآن و حديث آمده، اين است که دربين ملايکه نافرماني و عصيان نيست. معلوم مي شود ملايکه نفسيت مستقل ندارند و داراي اراده اي مستقل نيستند که بتوانند غير آنچه را خدا اراده کرده، اراده کنند. پس ملايکه در هيچ کاري استقلال ندارند و هيچ دستوري را که خدا به ايشان تحميل کند، تحريف نمي کنند و کم و زيادش نمي سازند؛ چنان که فرمود: لا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ(250)؛ «خداي را در آنچه به آنان فرمايد نافرماني نکنند و هرچه فرمايندشان همان کنند»؛