صفحه ٣٤٨

از ديدگاه قرآن، همة عالم، يعني زمين، آسمان، ستارگان، خورشيد، انسان ها، حيوانات و ديگر مخلوقات، همه نيکو و داراي حسن و نفع اند و اگر از برخي پديده ها به ساير پديده ها زيان و ضرر مي رسد، آن ضرر و زيان نسبي است. همة پديده ها في حدنفسه داراي نفع و حسن اند و شر مطلق در مخلوقات خداوند وجود ندارد. ازسوي ديگر، پديده هاي دنيوي چون ماه، ستارگان، دريا و کوه ها با انسان دشمني ندارند و داراي شعور و عقل نيستند تا درصدد توطئه عليه انسان برآيند و بخواهند او را فريب دهند. همة موجودات عالم، مطيع امر و ارادة الهي، و تسبيح گوي خداوندند:ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلأرْضِ اِئْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أتَيْنَا طَائِعِينَ؛(233) «سپس به آسمان پرداخت و آن دودي (گاز يا بخاري دودمانند) بود؛ پس به آن و زمين گفت: خواه ناخواه بياييد. هر دو گفتند: فرمان بردار آمديم».
براي فهم چرايي نسبت مکر و فريب به دنيا و نکوهش آن، با دانستن اينکه دنيا فاقد عقل و شعور است تا با سوء استفاده از آنها به مکر و حيله پردازد و نيز با توجه به اينكه دنيا با کسي دشمني ندارد تا به فکر ضربه وارد ساختن به او برآيد، بايد دربارة رفتار و نگرش ها و ميل هاي خود بينديشيم و دراين زمينه از آيات و روايات نيز مدد جوييم. با توجه به اينکه خداوند، انسان را از عقل و فطرت سالم برخوردار ساخت و به او فطرت خداخواه و حق جويي را عنايت کرد که در پي خوبي ها و زيبايي هاست، چه عواملي موجب مي شوند که انسان از مسير حق و فطرت و مسير تکامل منحرف شود و با رفتن به بيراهه در دام شيطان سقوط کند؟ چرا انسان که مي تواند به عالي ترين مراتب انساني بار يابد، به کلي از خصايص انساني تهي مي شود و خوي حيواني و شيطاني در او پديد مي آيد و حيوان صفت و شيطان صفت مي شود؟ وقتي به احوال انسان ها مي نگريم، مي بينيم که  جز انبيا و حضرات