صفحه ٣٢٨

رحمت الهي را به تلاطم آورد و خود را مشمول رحمت او كند. امام در ادامه مي فرمايند: إنْ لَمْ أعُذ بِعِزَّتِکَ فَبِمَنْ أَعُوذُ وَإِنْ لَم أَلُذْ بِقُدْرَتِکَ فَبِمَنْ أَلُوذُ وَقَدْ أَلجَأَتْنِي الذُّنُوبُ إِلَي التَّشَبُّثِِ بِِأَذْيَالِ ِعَفْوِِکَ؛ «اگر من به مقام عزت و اقتدار تو پناه نبرم، ديگر به که پناهنده شوم و همانا گناهان بي شمار، مرا ناگزير كرده که به دامان عفوت چنگ آويزم». 
امام پس از آنکه مي فرمايند هيچ اميدي به غير خدا ندارند، اذعان مي كنند که وراي عزت و قدرت الهي، عزت و قدرتي وجود ندارد. پس اگر به عزت و قدرت او پناه نبريم، به چه کسي پناه ببريم؟(215)انسان هاي عادي وقتي با سختي ها و گرفتاري هاي مادي نظير گرسنگي، تشنگي، خطر سقوط از بلندي، غرق شدن و يا مشکلات اجتماعي مواجه مي شوند، به خداوند پناه مي آورند و از اين جهت نياز هاي مادي، محرک آنان براي اعتصام به خداوند است؛ اما براي مؤمن نياز به مغفرت الهي مهم تر و فراتر از نياز هاي مادي است؛ چون گرفتاري ها و سختي هاي اين جهاني و خواري و ذلت دنيوي با مرگ تمام مي شود؛ اما نياز هاي اخروي و گرفتاري ها و مشکلاتي که براثر گناهان و قصور و تقصير در بندگي خدا فراهم آمده اند، تا ابد باقي اند و تنها خداوند مي تواند آنها را مرتفع كند. ازاين نظر مؤمن وقتي مي نگرد كه همة قدرت ها از آنِ خداوند است و از هيچ کس جز او کاري ساخته نيست، به جاي اينکه از خداوند بخواهد که آب و نان و ساير نياز هاي مادي را که مربوط به عمر چندروزة دنيا هستند برايش تأمين  کند، از خداوند مي خواهد که او را از گرفتاري ها ي جهان آخرت که ابدي هستند برهاند، و با تمام وجود از شر گناهان و آبروريزي در سراي آخرت و عذاب هاي جاودانة آن به خداوند پناه مي برد.