صفحه ٣١٢

كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛(200) «و خدا را بسيار ياد كنيد، باشد كه پيروز و رستگار شويد»، چون سعادت و رستگاري مطلوب فطري ماست، درك اين وعدة الهي براي ما سخت نيست؛ اما درك اين وعدة خداوند كه درقبال ياد ما از او، او نيز ما را ياد مي كند، براي ما دشوار است. ما نمي دانيم كه خداوند چگونه از ما ياد مي كند و نمي دانيم معناي يادكرد خداوند از ما چيست. اين مطلب از امور معنوي و فراتر از امور حسي اين جهاني است. براي درك اين قبيل امور معنوي، ناچاريم به مقايسه و تشبيه آنها به امور محسوس بپردازيم تا از اين طريق اندك فهمي از آنها براي ما حاصل شود و بتوانيم به مفهوم و ارزش ياد خدا از بندگان پي ببريم. 
فاذكروني اذكركم(201)براي ما دشوار است؛ اما با دقت و تأمل و مقايسة يادكرد خدا از ما، با يادكرد دوستان و خويشان و ساير اشخاص از خودمان، مي توانيم به مفهوم ياد خدا از ما و نتيجه و فايدة آن پي  ببريم. ما به تجربه دريافته ايم كه پدر، مادر،  دوستان و خويشان خود را دوست مي داريم و به ياد آنها هستيم و به طور طبيعي هركه را انسان بيشتر دوست داشته باشد، بيشتر به يادش خواهد بود؛ تاآنجاكه انسان نمي تواند به ياد برخي از عزيزان و دوستان خود نباشد و آنها را به كلي فراموش كند. ازسوي ديگر انسان دوست دارد كه محبوب نيز به ياد او باشد و از اينكه محبوبش نيز به ياد اوست لذت مي برد. انسان از اينكه دوستان، او را به حال خود رها نمي كنند و فراموشش نمي كنند، خشنود است؛ درمقابل، اينكه كسي به ياد انسان نباشد و پدر، مادر، خويشان و دوستان، انسان را فراموش كنند، براي او بسيار سخت و آزاردهنده است. غربت، بي كسي و تنهايي براي انسان، كشنده و تحمل ناپذير است و درمقابل اگر انسان بداند كه ديگران به او توجه دارند و به ياد او هستند، احساس سرور و شادماني مي كند و زندگي براي او نشاط آور و فرح بخش خواهد بود.