صفحه ٣١٠

امام در فراز سوم به حصول آرامش و سكونت دل با ياد خدا اشاره مي كنند. اضطراب، دل واپسي و نگراني كه لازمة زندگي دنياست، همواره باعث رنجش انسان مي شود. انسان آرامش يافته، چون غريقي است كه در امواج دريا گرفتار شده و در آستانة مرگ قرار گرفته است؛ اما ناگاه از آن ورطة هلاك جان به در مي برد و به ساحل نجات مي رسد و پس  از دست وپنجه نرم كردن با مرگ، اميد به زندگي باز در او شعله ور مي شود و از سلامتي و رهايي خويش از چنگال مرگ لذت مي برد؛ يا چون كسي است كه در بياباني کران ناپيدا گم شده و كاملاً مضطرب و نگران و بيمناك از آيندة خويش است؛ اما وقتي راه خود را بازمي يابد، شعلة اميد در قلبش مي تابد و از اينكه از دام بلا رهيده است، لذتي بي پايان حس مي كند.
وقتي انسان به لذت ياد خداوند پي  برد و دريافت كه آن لذت از هر لذتي والاتر و پايدارتر است، بايد از اينكه عمر خود را صرف لذت بردن از نعمت هاي محدود دنيوي كرده و از لذت بي نهايت ياد خدا غافل شده است، استغفار كند. ازاين رو امام در فراز چهارم مناجات خويش، از لذت بردن از غير ذكر خدا استغفار مي كنند و مي فرمايند:وَأسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بَغيْرِ ذِكْرِكَ.
امام آن گاه در پايان مناجات مي فرمايند:
إِلَهِي أَنْتَ قُلْتَ ـ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ ـ : أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً  َسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلاً»(198)  وَقُلْتَ ـ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ ـ : «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ»(199) فَأَمَرْتَنَا بِذِكْرِكَ وَوَعَدْتَنَا عَلَيْهِ أَنْ تَذْكُرَنَا تَشْرِيفاً لَنَا وَتَفْخِيماً وَإِعْظَاماً وَهَا نَحْنُ ذَاكِرُوكَ كَمَا أَمَرْتَنَا؛ فَأَنْجِزْ لَنَا مَا وَعَدْتَنَا يَا ذَاكِرَ الذَّاكِرِينَ وَيَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛ خدايا، تو در كتابت فرمودي ـ و سخن تو حق است ـ :