صفحه ٢٥٧

است كه در اين حالت، انسان نشاط فراوان و آمادگي بسنده براي كار كردن، تفكر و يا عبادت و محبت ورزيدن دارد. حالت دوم همان قبض و گرفتگي سينه و دل است كه در پي آن، احساس فشار، خفقان، و بي حوصلگي به انسان دست مي دهد و در نتيجه، انسان رغبت و ميلي به كار و نيز عبادت ندارد. حالت شرح صدر از در آميختن معرفت و محبت پديد مي آيد و موجب مي شود كه انسان از خود و كارها و حالات خود لذت ببرد. در روابط عادي، شرح صدر و انبساط و گشادگي دل موجب مي شود كه انسان از گفت وگو با ديگران، و مزاح و شوخي خوشش بيايد و تحمل كافي در برخورد با رفتار نامناسب داشته باشد و عصباني نشود. در مقابل، در نتيجة ضيق و گرفتگي سينه، انسان طاقت و تحمل از كف مي دهد و بي حوصله مي شود؛ ميلي به گفت وگو با ديگران ندارد و زود عصباني مي شود. اما در امور معنوي و اخروي، شرح صدر زمينه و آمادگي بسنده را براي پذيرش امر خدا و تسليم شدن در برابر آن، خضوع در برابر او و عبادت فراهم مي آورد و موجب مي شود كه انسان از دعا و مناجات با خدا لذت ببرد. حال اگر ضيق صدرِ ناشي از ضعف ايمان به انسان دست دهد، حال مناجات و عبادت از او گرفته مي شود و حاضر نيست به آيات قرآن و آموزه هاي الهي گوش فرادهد و به دستورهاي خداوند عمل كند؛ حتي در اين حال انسان از شنيدن نام خدا و آخرت نيز كراهت دارد و درنتيجه  حالت ضيق صدر، به خودداري از تقرب به خداوند مي انجامد. خداوند دربارة كافران كه مبتلاي به ضيق صدر شده اند و براثر اين حالت حتي از شنيدن نام خدا نفرت و كراهت دارند، مي فرمايد: وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ؛(168) «و چون خداوند به يگانگي ياد شود، دل هاي كساني كه به آن جهان ايمان ندارند برمد، و وقتي آنان كه جز او هستند [معبودهاشان] ياد شوند، ناگاه شادمان گردند».