همه ملموس و محسوس است، اما کمتر کسي سوز دل ناشي از فراق خدا را درک مي کند. اين سوز دل در کسي پديد مي آيد که طعم و لذت لقاي الهي را چشيده باشد.
وَغُلَّتى لا يُبَرِّدُها اِلاَّ وَصْلُكَ، وَلَوْعَتى لا يُطْفيها اِلاَّ لِقآؤُكَ، وَشَوْقى اِلَيْكَ لا يَبُلُّهُ اِلَّا النَّظَرُ اِلى وَجْهِكَ، وَقَرارى لا يَقِّرُّدُونَ دُنُوّى مِنْكَ وَلَهْفَتى لا يَرُدُّها اِلا رَوْحُكَ، وَسُقْمى لا يَشْفيهِ اِلاَّ طِبُّكَ، وَغَمّى لا يُزيلُهُ اِلاَّ قُرْبُك؛ «و حرارت اشتياقم را جز وصالت فرو نمي نشاند و شعلة سوز و گدازم را جز لقايت خاموش نمي کند و آتش شوقم را چيزي جز نظر به جمالت فرو نمي نشاند و دلم جز در جوار تو آرام نمي گيرد و اندوه و حسرتم را جز نسيم رحمتت زايل نمي گرداند و دردم را جز درمان تو شفا نمي بخشد و چيزي جز قرب تو غم از دلم نمي زدايد».
در ادامه حضرت مي فرمايند: وَوَسْواسُ صَدْرى لا يُزيحُهُ اِلاَّ اَمْرُك؛ «و بر جراحتم جز بخششت مرهم نمي گذارد و زنگار قلبم را جز عفوت پاک نمي سازد و وسواس و انديشه هاي باطل درونم را جز فرمان تو زايل نمي كند».
زخم هايي که بر تن انسان، نشسته است با مرهم و دارو درمان مي شود، اما زخم هايي که براثر طغيان و معصيت بر جان انسان، نشسته است و به مراتب خطرناک تر از زخم تن است، تنها با گذشت و بخشش خداوند التيام مي يابد. همچنين دل زنگارگرفته از معصيت را تنها آب توبه صيقل مي دهد و عفو الهي، زنگار آن را مي زدايد. نکتة ديگري که از بيان نوراني امام سجاد(عليه السلام)استفاده مي شود، اين است که وسوسه ها و شبهه هايي که به دل ما راه مي يابند، مانع يقين و اطمينان يافتن به حقايق و معارف الهي مي شود و دل آلوده به وسواس نمي تواند مسير کمال و تعالي را بشناسد و آنچه وسوسه و شبهه را از دل مي زدايد و باعث باور داشتن حقانيت طريق الهي و مسير کمال و تعالي مي گردد، اوامر و روشنگري هايي است که خداوند فراروي ما قرار داده و شناخت آنها و به کار بستنشان، شيطان را از حريم دل انسان خارج مي سازد و نور الهي را بر آن حاکم مي كند.