صفحه ٤٩٧

نعمت‌هايي که خداي متعال به‌وسيلة خويشاوندان به انسان عطا می‌نماید، چنان ارزشی دارد که گاه انسان حاضر است با پرداخت بهایی فراوان، آن را تأمین کند. به‌طور طبيعي، هنگامی که مشکلي براي يکي از افراد خانواده پيش مي‌آيد ـ به‌عنوان مثال، نياز داشته باشد که نیمه‌شب به بيمارستان برودـ ساير افراد خانواده بدون منت به او کمک مي‌کنند. البته اين قاعده بدون استثنا نیست، اما سخن ما دربارة افراد عادی و با فطرتِ سالم است. اگر انسان، با خويشاوندان خویش همچون بيگانه رفتار کند و با آنها ارتباط برقرار نکند، کم‌کم آنها دل‌سرد شده، با او قطع رابطه مي‌کنند و به‌تدریج هر دو طرف از نعمت‌هایی محروم می‌شوند که از طریق ارتباط با یکدیگر از آن برخوردار می‌شدند و بدین‌سان، باب رحمتي را که خداي متعال به‌طور طبيعي براي آنها فراهم آورده است، به دست خویش مسدود مي‌کنند. کسي که چنين باب رحمتي را که فواید فراوانی برای او در پی خواهد داشت، به دست خویش می‌بندد و آن رابطة طبيعي و خدادادي و پاک را قطع می‌نماید، ديگر عواطف و ارتباط‌های او با ديگران از پشتوانه‌ای اساسی برخوردار نخواهد بود و دوستی‌های وی، ظاهری و براي منافع زودگذر است. لذا دیگر نمی‌توان از دوستی‌هایی سراغ گرفت که وفا در آن موج می‌زند و فداکاری‌های خالصانه، آنها را زینت می‌بخشد. دیگر چنین صمیمیت‌هایی فقط در افسانه‌ها یافت خواهد شد و انسان‌ها تنها برای تأمین منافع خویش با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند و با تأمین منافع و لذت‌ها، دوستی‌ها هم پایان می‌یابد؛ چراکه ریشة عاطفه‌های اصیل می‌خشکد.
ارتباط‌های خویشاوندی و صمیميت‌های بین اقوام، باب رحمتی است که خداوند به روی انسان‌ها گشوده، برکات فراوانی را از این طریق عاید آنان می‌نماید. ازاين‌روست که بعد از تأکید بر تکریم و احترام پدر و مادر، نوبت به آن کساني مي‌رسد که رابطة