صفحه ٤٨٣

است که طرف‌داران فراواني دارد و در دانشگاه‌هاي غربي تدريس مي‌شود. وجه مشترک همة شعبه‌های آزادی‌خواهی، این است که باید زمینة آزادی انسان به‌گونه‌اي فراهم شود که بتواند همة کارهای دلخواهش را تا جایی که مزاحم آزادی دیگران نباشد، انجام دهد.(520) یکی از نتایج این مبنای فکری، تولید فلسفه‌ای سياسي است که وظيفة پلیس دولتی را فقط جلوگیری از تجاوزات و ناامني‌ها دانسته، معتقد است: پليس فقط حق دارد در مواردی دخالت کند که جان و مال مردم به خطر بيفتد، ‌اما مردم هر کار ديگري که بخواهند بکنند، پلیس حق دخالت ندارد.
موج اين فرهنگ به‌تدریج از طریق رسانه‌های مختلف همچون راديو، تلويزيون، ماهواره، روزنامه‌، مقالات، فيلم‌هاي سينمايي و غيره، به جامعة ما هم رسيده، خواه‌ناخواه، افراد جامعة ما را تحت تأثیر خود قرار داده و کار به آنجا رسيده است که امربه‌معروف، که از بالاترين ارزش‌هاست، از زشت‌ترين کارها شمرده مي‌شود و به کسي که مي‌خواهد به اين فريضه عمل کند، گفته می‌شود: تو حق نداري در آزادی دیگران دخالت کني!
فرهنگ حاکم بر مغرب‌زمين، چنین فرهنگی است و با کمال تأسف، مبانی فلسفی و فکری آن در کتاب‌های درسی جوانان ما نفوذ کرده، در دانشکده‌هاي‌ ما تدريس مي‌شود و برخی از اساتيد نيز آنها را توجيه مي‌کنند. در چنین فضایی، آیا انتظاری غیر از مهجور شدن امربه‌معروف و نهي‌ازمنکر باید داشت؟ البته ـ الحمدلله ـ به برکت خون شهیدان عزیز، مجاهدت مؤمنانِ حق‌پرست و کوشش عالمان راستین، فرهنگ متکبرانه و انسان‌محور(521) غرب بر جامعة ما تسلطی نیافته و نخواهد یافت. اما به‌هرحال، موجی از آن فرهنگ،