صفحه ٤٧٥

باشد و خواه لذت‌های دنيوي. ازآنجاکه هدف انسان‌ها مختلف است، ممکن است کاري در نظر فردی مصلحت داشته و در نظر ديگري مصلحت نداشته باشد. به‌عنوان مثال، برای کسی که قصد ثروت‌اندوزی دارد، جمع‌آوریِ مال و اِمساک از خرج کردن مصلحت دارد و برای کسی که می‌خواهد از لحظاتِ کنونیِ زندگی، تا می‌تواند لذت ببرد و نسبت به آینده بی‌خیال است، انجام کارهای لذت‌بخشِ آنی مصلحت دارد. پس می‌توان گفت: مصلحت حقيقي آن است که انسان را به سعادت ابدي (قرب به خدا) مي‌رساند و مصلحت به معناي عام، وسیله‌ای است که انسان را به هدفش می‌رساند.
اما چون رسیدن به برخی از اهداف، مقدمات فراوانی را می‌طلبد، آن مقدمات، در یک مقطع، هدف محسوب شده، وسیله‌ای هم که انسان را به آن هدفِ متوسط می‌رساند، مصلحت خواهد داشت. بنابراین، برخی افعال، مصلحتِ متوسط خواهند داشت. به‌عنوان مثال، کسی که قصد دارد عالِم و دانشمند شود، معمولاً در شهر خود با موانعی مثل رفت‌وآمد فراوان و شلوغیِ منزل روبه‌رو است. ازاین‌رو، اگر سفر کرده، به غربت برود، بهتر می‌تواند در درس خود پیشرفت کند. لذا می‌گویند: مصلحت طالب علم، سفر به دیار غربت است. درواقع، سفر برای او مصلحت متوسط محسوب می‌شود. چه‌بسا عالِم شدن نیز برای هدف دیگر مقدمه باشد. ازاین‌رو، اگر عالم شدن براي رسيدن به سعادت ابدي و رضاي الهی مقدمه باشد، انسان مي‌تواند به مصلحت حقيقي دست یابد و اگر هدف از عالم شدن، رسیدن به مطامع دنيا باشد، زیان کرده، مصداق این آیة شریف خواهد بود که می‌فرماید: خَسِرَ الدُّنْيا وَالآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِين؛(509) «در دنیا و آخرت زیان‌دیده است. این است زیان آشکار».