صفحه ٤٥٧

جست. برخی گمان می‌کنند که فعل در صورتی اختیاری شمرده می‌شود که مقدمه و علتی نداشته، به‌يک‌باره از انسان صادر شود و اگر کاری بر اثر عامل یا عواملی رخ دهد و انسان بر اثر آنها اقدامي کند، آن کار را نمی‌توان اختیاری دانست. اما این گمان اشتباه است. کار اختياري انسان، برای تحقق، دست‌کم به دو عامل نیازمند است: يکي شناخت و ديگري انگيزه. انسان باید ابتدا نسبت به کاری که می‌خواهد انجام دهد، تصور داشته باشد. اگر هیچ‌گونه علم و آگاهی به آن کار نداشته باشد، هرگز با اختیار سراغ آن کار نمی‌رود. بعد از این، باید بپذیرد که آن کار به صلاح اوست و برای او نفع خواهد داشت، تا به آن کار تمایل یافته، انگیزه‌ای برای انجام آن پیدا کند. اما این‌گونه هم نیست که به محض اینکه انسان مصلحت و خوبیِ کاری را درک کند، در او انگیزة انجام آن شکل گرفته، به‌سرعت برای انجامش اقدام کند؛ زيرا خداي متعال اين عالم را به‌گونه‌اي آفريده است که ما دائماً در معرض امتحان باشيم. ازاین‌رو، بااینکه ما به‌خوبی از بسیاری از کارها آگاهی داشته، انگيزة انجام آن را هم پيدا مي‌کنيم، اما انگيزه‌هايي بر ضد‌ آن، يا موانع و مشکلاتي بر سر راه ما وجود خواهد داشت که ما را بر سر دوراهی قرار می‌دهد و اگر بخواهيم آن کار را انجام دهيم، بايد اين موانع را برطرف کنيم. برای روشن‌تر شدن مسئله، مثالی را مرور می‌کنیم. ازدواج، فعلی اختياري است که انسان، هم می‌تواند آن را انجام دهد و هم می‌تواند ندهد. اما اين‌گونه نيست که انسان هر وقت تصميم به انجام آن گرفت، فوراً ازدواج کند، بلکه براي انجام آن مقدمات فراواني را باید مهیا کند. گاهی انسان سال‌های فراوانی را به تلاش و کوشش می‌گذراند که درواقع همة آنها مقدمه‌اي برای ازدواج است. این بدان معناست که انجام یک کارِ اختیاری می‌تواند مقدمات فراوانی داشته باشد. کارهای ما کمابيش این ویژگی