پيامبر 1400 سال پيش مطابق شرايط و فرهنگ آن زمان سخنانی گفته است که برخي از آنها درست و برخي هم نادرست است و به نقد و بررسي نياز دارد! با چنين روحيهاي است که تحت عنوان «نقدپذيري قرآن»، عليه قرآن قلم زده، مینویسند: «ما میتوانیم بر اساس نتایجی که از علم به دست میآوریم، قرآن را نقد کرده، آنچه را که علم تأييد میکند، بپذیریم و آنچه را که علم تأييد نميکند، کنار بگذاریم»! اين سخنان ثمرة تكبر است. هيچ بعيد نيست که اگر روحية تمام شخصيتهايي که جبهة کفر و گمراهی را رهبری کردند، بررسي شود، اين نتيجه به دست آید که عامل اصلي در انحرافشان همين خودبزرگبيني و کبر بوده است.
حال که اين صفت تا این اندازه دارای اهمیت است، آيا حکیمانه نیست که خداوند نماز را براي ريشهکن نمودن اين فساد قرار دهد؟ اين اثر برجسته از آنِ نماز است که ساير عبادات اين خاصيت را ندارند. سایر عبادات نمیتوانند مانند نماز، فروتني و حقارتِ انسان را در مقابل پروردگارش مجسم کنند. هیچ عملی نمیتواند جایگزینِ به خاک افتادن انسان در برابر مولا و صاحب خویش شود.
ربيعةبنكعب ميگويد: «روزی رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به من فرمودند: كعب! تو هفت سال به من خدمت كردى. آيا چيزى از من نمىخواهى؟ گفتم: يا رسولالله، اندكى مهلت دهيد تا در اين باره فكر كنم. روز بعد بار ديگر خدمت آن حضرت رسيدم. حضرت فرمودند: کعب، حاجت خود را بگو. عرض كردم: يا رسولالله، از خداوند بخواه تا مرا در بهشت با شما همنشين كند. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمودند: چه کسی این درخواست را به تو یاد داد؟ عرض كردم: كسى اين را به من ياد نداده است. من با خود اندیشیدم اگر از شما مالى بخواهم، مال از بين مىرود و اگر از شما عمرى طولانى و يا فرزندان فراوان بخواهم،
رساترین دادخواهی و روشنگری ج1
بخش سوم/ فصل دوم: فهرستي از اسرار معارف کلي قرآن