صفحه ٣٨١

گرايش به طبيعت و محسوسات، گرايشي طبیعی است. انبيا همواره مي‌کوشيدند تا مردم را متوجه ماوراي طبيعت کنند و به آنها بفهمانند که خداوند جسم نيست. بنی‌اسرائیل چنین روحیه‌ای داشتند. طبعاً با وجود چنين روحيه‌اي، چندان جایی برای مسائل معنوي و ماورايي باقی نخواهد ماند. اگر به چنين کساني گفته شود: خداوند در برابر اعمال صالح به شما پاداش خير عطا می‌کند، گمان مي‌برند معناي اين سخن، باران بیشتر، فراوانی محصولات و اموری از این قبیل است. اينان وجود آخرت و بهشت را جدي نمي‌گيرند. البته ناگفته نماند که باور این حقایق نيز کار آسانی نیست و فقط در میدان سخت امتحان است که خداباورانِ واقعی مشخص می‌شوند. واقعاً اگر ما به سختيِ فقر، مرض و بي‌هويتيِ اجتماعي مبتلا شده، حقيقتاً‌ طعم سختي آنها را بچشیم و در چنین شرایطی به ما بگویند: پايان اين سختي‌ها بهشتي است که خداوند دربارة آن مي‌فرمايد: لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَار؛(407) «غرفه‏هايى در بهشت دارند كه بر فراز آنها غرفه‏هاى ديگرى بنا شده، از زيرشان نهرها جارى است»، آیا این پاداش خداوند برای ما ارزش بیشتری دارد، یا اينکه اکنون حسابی بانکی با سرمایه‌ای فراوان، همراه با انواع و اقسام خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها را در اختیارمان قرار دهند؟ اگر ـ نعوذ بالله ـ ما به مرضی مبتلا شویم که پزشکان از معالجة آن اظهار عجز کرده، به‌گونه‌ای‌که از درمان آن نومید شویم، ناگهان با پزشکی ملاقات کنیم که توانایی درمان ما را داشته، به‌خوبی از عهدة آن برآید، آیا این بهبود برای ما ارزش بیشتری خواهد داشت، یا سخن خداوند که می‌فرماید: لَّهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فيها خالِدُون؛(408) «براى آنان همسرانى پاك و پاكيزه است و