مخاطب کنجکاو شده، در صدد شناخت موصوف آنها برآید. این بیان بعد از اشارة ابهامآميزْ بسیار دلنشین است.
حضرت میفرمایند: وَزَعِيمُ حَقٍّ له فِيكُم؛ «و مدعیِ حق خداوند در میان شماست». این جملة حضرت بدینمعناست که اولاً، خداوند بر شما حقي دارد و ثانياً، آن حق، مطالبهکنندهاي دارد. بنابراین، نميتوانيد بگوييد: ما حق خدا را نميدانستيم. قرآن این معنا را به شما آموخته است که خداوند بر شما حق ربوبيت داشته، ازآنجاکه بندهايد، در مقابل او مسئوليد. انسان درک میکند که وجود او دارایی او نیست، بلکه هرآنچه دارد از آنِ ديگري است و آن دیگری ربِ اوست و انسان باید مطيعِ او باشد. اين اولين حق و روشنترين حقي است که انسان درک ميکند.(380)
وَعَهْدٌ قَدَّمَهُ إِلَيكُم؛ «و فرمانی است که براي شما صادر کرده است». کلمة «عهد» استعمالات مختلفي دارد. يکی از معانی عهد، تعهد و التزام است، اما تعبير «عهد إليه» تعبير خاصي است. حروف اضافه در برخی از زبانها بسیار اهمیت دارند و معاني دقيقي را افاده ميکنند. گاه در زبان انگلیسی یک واژه با چند حرفِ اضافه معانی بسیار متفاوتی پیدا میکند. زبان عربی نیز کمابيش اینگونه است. «عهد إليه» با «عهد له» يا «عهد في کذا» تفاوت دارد. «عهدنا إلي آدم» در آية شريف وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا،(381) به معناي قرارداد متقابل بين دو نفر نيست، بلکه این عهدی یکطرفه است. نزديکترين معانی در زبان فارسي به اين تعبیر، امثال فرمان، دستور، بخشنامه و جز اينها هستند.(382) اگر گفته
رساترین دادخواهی و روشنگری ج1
بخش سوم/ فصل اول: کتاب خدا