صفحه ٣٢١

اين دو مرحله فرق گذاشت. اسلام به‌هيچ‌وجه فکر باطل را نمي‌پذيرد. حتي از ابتدا مراقب است که مَجاز و مزاح در حوزة اعتقاد وارد نشود، تا مبادا ‌تدریجاً به امری جدي تبديل گردد. اسلام مي‌گويد: از اول مَجازاً نگوييد: نحن أبناء الله، تا روزي نرسد که حقیقتاً بگوييد: عيسي پسر خداست. اسلام به‌هيچ‌وجه شایسته نمي‌داند که به ذهن ما این فکر خطور کند که شايد بت‌پرستي هم توجيهي داشته باشد. اسلام خواهان این است که اعتقادات صحيح چنان با مباني عقلاني در وجود ما تقويت شود که در قلب، اعتقاد و فکر ما حجابي آهنين بين توحيد و شرک کشيده شود، تا هيچ‌گاه گمان شرک‌آميز در ذهن ما خطور نکند.
اما در مقام عمل، ما بايد اخلاق انساني را با همة مردم دنيا رعایت کنیم، مگر با کسي که علناً در مقام محو اسلام و دشمني با دين حق برآيد. حتي دولت اسلامي بايد بخشي از زکات را به کافراني عطا کند که اميد دارد با این کار دلشان به اسلام تمايل پيدا می‌‌کند: الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُم.(343) این راهی است که مي‌توان از طریق آن عده‌اي را به اسلام جذب و با خدای یگانه آشنا کرد. چه‌‌بسا افرادی بودند که بر اثر همین رفتار صمیمانه، دل‌سوزانه و خیرخواهانه، گروه گروه به مسلمانی گرویدند. اگر ما عقیدة آنها را باطل می‌دانیم و تقدسی برای مقدسات آنها قایل نیستیم، بدین‌معنا نیست که در هنگام مواجهة با آنها از آنها رو برگردانده، به آنها ناسزا بگوییم. کدام‌یک از پیشوایان معصوم ما مرتکب چنین رفتاری شده‌اند که ما چنین کنیم؟! ما در عمل دیده‌ایم که بر اثر رفتار محبت‌آمیز، آنها کم‌کم هدایت شده و به ما نزدیک گشته و اگر با ما دشمنی داشته‌، از آن دست برداشته‌اند. برعکس، برخی رفتارها هیچ نتیجه‌ای جز ایجاد یا