صفحه ٢٠٦

اختصاص دارد. ازاين‌رو بايد هر اصطلاح را در فضاي خود به کار ببريم و هنگام ورود به فضاي عمومي، به معاني لغوي توجه داشته باشيم.
دربارة مشيت الهي و اين‌ مسئله که خداوند عالم را با مشيت خويش آفريد، بحث‌هاي فراواني درگرفته است. در اين باره ما تنها اشاره‌اي به اين بحث مي‌کنيم تا دوستان اهل فضل آن را پي گرفته، در صورت تمايل در اين باره تحقيق کنند و رساله‌اي بنويسند. در اين باره پرسش‌هايي را مي‌توان مطرح ساخت:
1. مشيت با اراده چه فرقي دارد؟
2. مشيت و اراده از صفات ذاتي‌اند يا از صفات فعلي؟
3. اسما و صفات الهي با ذات الهي چه رابطه‌اي دارند؟
دربارة معنای اراده و مشیت اجمالاً این نکته را یادآور می‌شویم که بسياري از لغات در زبان عربي هستند که وقتي باهم به کار مي‌روند، معنايشان متفاوت از يکديگر است؛ اما وقتي به‌تنهايي استعمال مي‌شوند، معناي مترادفي مي‌يابند (اذا اجتمعا افترقا واذا افترقا اجتمعا). به نظر می‌رسد دو واژة «مشيت» و «اراده» نيز از اين قبيل واژگان باشند.
متکلمان اشعري، اراده را از صفات ذاتي و جزو قدماي ثمانيه دانسته، مي‌گويند: ارادة خدا قديم است و صفتي غير از علم خدا، و غير از ذات خداست. ارادة الهي نه مخلوق خداست نه خود خدا، بلکه تنها صفتي از صفات خداست.(198) در روايتي آمده است: خَلَقَ اللَّهُ الْمَشِيئَةَ بِنَفْسِهَا ثُمَّ خَلَقَ الأَشْياءَ بِالْمَشِيئَة؛(199) «خداوند مشيت را بدون واسطه