صفحه ٧٣

2. اصل تأمين نيازهاى عاطفى
عامل دوم، پيدايش رابطه عاطفى، ميان مرد و زن است كه آن دو را دلسوز و يار و حامىِ يكديگر قرار مى دهد. خداوند متعال انسان ها را طورى آفريده كه وقتى نيازها و مصالح يكديگر را تأمين مى كنند، به تدريج رابطه اى عاطفى ميانشان ايجاد مى شود و رشد مى كند. اين عاطفه، به شكلى نيرومند و به طور طبيعى، بين دو همسر به وجود مى آيد و مى تواند نقش مهمى در تأمين مصلحت كل خانواده ايفا كند. مى توان گفت كه نيرومندترين عامل دوام و رشد خانواده، عاطفه و محبت اعضاى خانواده به يكديگر است. بنابراين، به حكم عقل، اگر زندگىِ خانوادگى، ضرورت داشته باشد، بهترين عامل براى استحكام و بقاى آن، برانگيختن عواطف متقابل افراد خانواده، نسبت به يكديگر است.
   البته منظور اين نيست كه عواطف ارزش مطلق دارند و هيچ حد و مرزى براى آن وجود ندارد؛ زيرا ارزش اين عواطف، از مصلحت كلى خانواده برمى خيزد و ارزش خانواده نيز تابعى از ارزش ها و مصالح كلىِ جامعه است. بنابراين، تا آن جا كه در تأمين اين گونه مصالح، نقش مثبت داشته باشد، ارزش مثبت نيز دارد. بنابراين، عواطف و احساسات بايد در كنترل عقل قرار گيرند و به وسيله آن، رهبرى شوند. ارزش فعاليت هاى عاطفى تا جايى است كه عقل، آن را امضا كند. البته فعاليت هاى عاطفى در محيط خانواده، در بيش تر موارد، مورد تأييد و تحسين عقل قرار مى گيرند؛ زيرا در بيش تر موارد، تحكيم خانواده و تأمين مصالح كلىِ جامعه را به دنبال دارند.
   از آن چه گذشت، نتيجه مى گيريم كه اهميت دادن به روابط عاطفى در ميان اعضاى خانواده، يك اصل بوده و آن چه كه اين گونه روابط را سست كند، نامطلوب است؛ زيرا بنيان خانواده را متزلزل مى سازد. پس برخورد عاطفى، دومين اصلى است كه تقويت و رشد آن مى تواند در تحقق ارزش هاى خانواده، تأثير مثبت داشته باشد.
   بنابراين، حتى در زمينه عواطف خانوادگى نيز رعايت حد اعتدال و پرهيز از افراط و تفريط، ضرورى است. اعتدال آن تا آن جا است كه در ضمن تقويت روابط خانوادگى و تحكيم بنياد خانواده، هيچ گونه سهل انگارى را در انجام وظايف اجتماعىِ خانواده، به دنبال نداشته باشد. تفريط در عواطف خانوادگى، همان بى توجهى، عدم احساس