صفحه ٢٩١

عصر، وقتى كودكى در يك خانواده، يتيم مى شد، بزرگ آن فاميل، خود به خود، سرپرستىِ او را بر عهده مى گرفت. يك مرجع قانونى يا دستگاه قضايىِ رسمى وجود نداشت تا وقتى كودكى يتيم مى شود، قيّم رسمى برايش تعيين كند.
   سرپرستى كه كودك يتيم با حمايت او و زير نظر او بزرگ مى شد، خود را تام الاختيار مى دانست و گاهى همه اموال طفل يتيم و ضعيف را تملك مى كرد و كسى نبود كه او را از اين كار، كه تجاوز به مال يتيم بود، باز دارد. هنگامى كه يتيم بزرگ مى شد، تهى دست بود و از ارث پدر چيزى در اختيار او قرار نمى گرفت. اين كار رواج كامل داشت و به طور كلى مسئله تجاوز به اموال يتيمان، بسيار فراوان و به طور عادى اتفاق مى افتاد. از اين رو، قرآن كريم، در اين مورد، با اصرار فراوان تأكيد مى كند كه بزرگ ترها با اموال يتيمان بازى نكنند و يا به اموال يتيمان جز به بهترين شكلِ تأمين مصلحت يتيم، نزديك نشوند:
(وَآتُواْ اليَتامى اَمْوالَهُمْ وَلاتَتَبَدَّلُوا الخَبِيثَ بِالْطِّيِّبِ وَلاتَأْكُلُواْ اَمْوالَهُمْ اِلى اَمْوالِكُمْ اِنَّهُ كانَ حُوبَاً كَبِيراً)(1).
اموال يتيمان را به آنان پس دهيد و اموال نامرغوب و كم ارزش خود را با اموال مرغوب و پرارزش آن ها تبديل نكنيد و اموال آن ها را آميخته با اموال خود مخوريد كه اين گناهى بزرگ است.
   از اين آيه برمى آيد كه در آن زمان، چه كارهاى نادرست و چه تجاوزهايى به اموال يتيم مى كردند؛ مانند آن كه اموال بهتر و مرغوب تر يتيم را برمى داشتند و در عوض، اموال پست تر و كم ارزش تر خود را به جاى آن ها براى يتيم مى گذاشتند و يا اين كه، حد و مرزى نمى شناختند و اموال يتيم را آميخته با اموال خود مصرف مى كردند. قرآن مردم را از اين گونه كارها منع كرده و حكم مى كند كه اين ها گناهانى بزرگ و نابخشودنى است.
   در آيه ديگرى به طور كلى سفارش مى كند كه درباره يتيمان عدالت را رعايت كنند، آن جا كه مى فرمايد:
      (وَاَنْ تَقُومُواْ لِلْيَتامى بِالْقِسْطِ)(2).
      در امر يتيمان به عدالت قيام كنيد و رفتارتان عادلانه باشد.