صفحه ١٦٩

برسد. حال اگر قرار باشد همه گياهان و همه حيوانات هم باقى بمانند، طبيعى است كه انسان نمى تواند باقى بماند، رشد كند، به زندگى ادامه دهد و به كمال لايق خود برسد. به اين جهت است كه مى گوييم: مطلوب اين است كه مسير كلى حركت موجودات به سوى كمال باشد و برآيند كلى آن ها بايد كمال باشد؛ زيرا ذات خداوند اقتضاى كمال را دارد و با برهان «لم» اثبات مى كنيم كه عالم داراى نظام احسن است و سير كلىِ آن به سوى كمال است.
   فعل و انفعالات و تأثير و تأثّراتى كه بين موجودات طبيعى هست تا آن جا كه به صورت طبيعى و تكوينى انجام مى گيرد، جاى اراده تشريعى خداوند نيست؛ چون اراده تشريعى، متعلق به فعل فاعل مختار است؛ يعنى به فعلى تعلق مى گيرد كه با اراده و اختيار فاعل انجام مى شود. در بين موجودات اين جهان، دست كم يك نوع موجود داريم كه فاعل مختار است؛ يعنى هم مى تواند به سوى خير و كمال حركت كند و هم به سوى شر و نقص؛ اما با توجه به اصلى كه بيان كرديم، بايد آفرينش طينت انسان ها و تنظيم گرايشات و تمايلات به گونه اى باشد كه در مجموع، كارهاى نيك آنان بر كارهاى شرشان مسلط باشد و انسان هاى نيكوكار بيش تر از انسان هاى شرور باشند و اگر از نظر تعداد، انسان هاى نيكوكار از انسان هاى شرور بيش تر نباشد، دست كم، از نظر كيفيت و مراتب و درجات خوبى، كارهاى نيك و انسان هاى نيكوكار از آن چنان كيفيت بالا و درجات بلندى برخوردار باشند كه نه تنها تعداد كمِ كارهاى نيك و انسان هاى نيكوكار را در برابر كارهاى زشت و افراد شرور جبران كند، بلكه در مجموع، سبب تسلط و غلبه كيفىِ كارهاى نيك و افراد نيكوكار بشود.
   كوتاه سخن اين كه اراده تكوينى خداوند به تحقق كمالات انسانى و غلبه آن ها بر شرور و نقايص تعلق گرفته است و اين حقيقت، ايجاب مى كند كه خير، از نظر كمّى يا از جهت كيفى، بر شر غلبه داشته باشد. هم چنين، در سايه اين اراده تكوينى است كه اراده تشريعى نيز تحقق مى يابد؛ زيرا اراده تكوينى خداوند به اين تعلق گرفته است كه انسان از مسير اختيار خود، با انجام كارهاى نيك به كمال لايق خود برسد و از آن جا كه دست يابىِ انسان به كمال لايقش بدون هدايت و راهنمايىِ الهى ممكن نيست، خداوند او را هدايت مى كند و به او فرمان مى دهد تا از راهى برود كه منتهى به كمال او مى شود. بنابراين، همان