صفحه ٣٩٠

ضربانش ـ در حالى که کاملاً هم سالم باشد ـ فلان مقدار است؛ هنگامى که آن عدد کامل شد قلب خواه ناخواه از کار مى ایستد، درست مانند ساعتى که باطرى آن تمام شده باشد.
امّا «اجل غیر حتمى» سرآمدى است که قابل اجتناب است که آن نیز بر دوگونه است؛ بخشى از آن در اختیار انسان است که مى تواند با رعایت موازین عقلایى از آن پرهیز کند، مانند پوشیدن «زره» در تن و گذاشتن «خُود» بر سر و گرفتن «سپر» به دست در میدان جنگ؛ که بى شک جلوى بسیارى از مرگ ومیرها را مى گیرد.
پرهیز از این گونه امور، به عهده خود انسان گذاشته شده و اوست که دربرابر این حوادث، مسئول و تعیین کننده است.
بخش دیگرى از سرآمدهاى غیر قطعى، معمولاً از اختیار انسان بیرون است؛ مانند بخشى از حوادث رانندگى و یا مسئله پیش بینى نشده اى مثل سقوط در چاه، یا ریزش کوه و مانند آن. این جاست که تا اجل حتمى انسان فرا نرسیده باشد فرشتگان و مأموران الهى، او را در برابر این حوادث حفظ مى کنند وهنگامى که اجل حتمى اش فرارسید او را به دست حادثه مى سپارند و رهایش مى کنند.
البتّه این بخش را نیز مى توان به دو گروه تقسیم کرد: مشروط و غیر مشروط؛ مشروط آن مواردى است که پاسدارى فرشتگانِ حافظِ انسان ها، مشروط به انجام کارى ازقبیل: دادن صدقه، دعا کردن، صله رحم و انجام کارهاى نیک است؛ وقسم دیگر آن است که حتّى بدون این شرط، مأمور محافظت او هستند.
خلاصه این که اجل حتمى تخلّف ناپذیر است؛ و اجل مشروط یا معلَّق، قابل تغییر مى باشد، گاه به وسیله تدبیر و احتیاط خود انسان ها و گاه به وسیله انجام اعمال نیکى همچون صله رحم و صدقه در راه خدا و گاه به وسیله فرشتگانى که مأمور حفظ انسان دربرابر خطرات غیر حتمى هستند.