صفحه ٤٣٥

بخش اوّل
الْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی لَمْ تَسْبِقْ لَهُ حَالٌ حَالا، فَیَکُونَ أَوَّلا قَبْلَ أَنْ یَکُونَ آخِرآ، وَیَکُونَ ظَاهِرآ قَبْلَ أَنْ یَکُونَ بَاطِنآ. کُلُّ مُسَمًّى بِالْوَحْدَةِ غَیْرَهُ قَلِیلٌ، وَ کُلُّ عَزِیزٍ غَیْرَهُ ذَلِیلٌ، وَ کُلُّ قَوِیٍّ غَیْرَهُ ضَعِیفٌ، وَ کُلُّ مَالِکٍ غَیْرَهُ مَمْلُوکٌ، وَ کُلُّ عَالِمٍ غَیْرَهُ مُتَعَلِّمٌ، وَ کُلُّ قَادِرٍ غَیْرَهُ یَقْدِرُ وَ یَعْجَزُ، وَکُلُّ سَمِیعٍ غَیْرَهُ یَصَمُّ عَنْ لَطِیفِ الْأَصْوَاتِ، وَ یُصِمُّهُ کَبِیرُهَا، وَیَذْهَبُ عَنْهُ مَا بَعُدَ مِنْهَا، وَ کُلُّ بَصِیرٍ غَیْرَهُ یَعْمَى عَنْ خَفِىِّ الْأَلْوَانِ وَلَطِیفِ الْأَجْسَامِ، وَ کُلُّ ظَاهِرٍ غَیْرَهُ بَاطِنٌ، وَکُلُّ بَاطِنٍ غَیْرَهُ غیْرُ ظَاهِرٍ.
ترجمه
ستایش، مخصوص خداوندى است که هیچ وصفى از او بر وصف دیگر پیشى نگرفته (تا بتوان گفت:) پیش از آن که آخر باشد، اوّل بوده و قبل از آن که باطن باشد، ظاهر بوده است (او، هم اوّل است و هم آخر، و هم ظاهر است وهم باطن) هرچه جز او به یگانگى توصیف شود کم ارزش است و هر عزیزى غیر او ذلیل است و هر قَویّى، غیر او ضعیف است و هر مالکى غیر او مملوک است و هر عالمى غیر او دانش آموز است و هر قدرتمندى غیر او گاه توانا و گاه ناتوان است و هر شنونده اى غیر او از درک صداهاى ضعیف، ناتوان وناشنواست و صداهاى قوى گوش او را کر مى کند و آوازهاى دور را نمى شنود، و هر بیننده اى غیر او از دیدن رنگ هاى ضعیف و اجسام بسیار کوچک، ناتوان است و هر آشکارى غیر او پنهان است و هر پنهانى غیر او آشکار نیست (ولى خداوند با این که کنه ذاتش از همه پنهان است وجودش از همه آشکارتر است).